رمان رفیق روزهای بد

رمان رفیق روزهای بد 1
عنوانرمان رفیق روزهای بد
نویسندهشبنم سعادتی
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1751
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان رفیق روزهای بد اثر شبنم سعادتی

دانلود رمان رفیق روزهای بد اثر شبنم سعادتی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

هامون و هستی منتظر تولد فرزندشان هستند، اما جنین به دلائل نامعلومی سقط می‌شود! هامون که فکر می‌کند مشکل از هستی است سعی در آرام کردن او دارد اما جواب دکتر هر دو را متحیر می‌کند، مشکل از خود هامون است و دیگر قادر به بچه دار شدن نیست و این موضوع باعث می‌شود هستی یک صبح او را برای همیشه ترک کند! هامون بعد از آن ماجرا به مشکلات مالی دچار می‌شود و در این میان سلوا یکی از همکلاسی های قدیمی او حاضر می‌شود نقش زن باردار هامون را بازی کند تا او بتواند حق و حقوق خودش را از خانواده اش بگیرد، غافل از اینکه سلوا پنهانی دل در گرو هامون دارد و این شروع سفری پر ماجراست …

خلاصه رمان رفیق روزهای بد

اتوبوس کنار خیابان پارک شده و اطرافش پر از هیاهو بود یه عده در حال جابه جا کردن ساک ها و چمدان ها بودند و تعدادی در حال بدرقه کردن مسافرها کنار خیابان ایستاده بودیم و هامون سرش توی موبایلش بود دسته‌ی بلند چمدان را سمت خودم کشیدم و گفتم: ما هم بریم سوار شیم؟ سرش را بالا آورد و گفت: -نه. بذار یکم خلوت شه. صندلی های خوب پر میشن ها! اون پشت مشت‌ها هوا خفه‌س. کوتاه خندید: صاحب اتوبوس دوستمه از صندلی های جلو برامون نگه داشته. نگاهی به جمعیت در حال تکاپو انداختم: اینا همه میرن زیارت؟ همه‌شون نه یه عده هم

واسه تعطيلات عيد پیش پیش میرن سمت کرمانشاه. هامون نگاهی به چمدانم انداخت و پرسید: لباس گرم که برداشتی؟ _آره تا دلت بخواد. لبخند زد: چادر مشکی چی؟ متعجب پرسیدم: چادر؟ باید برمی‌داشتم؟ خم شد، ساکش را از روی زمین برداشت و گفت: اگه بریم عراق به کارمون میاد. حالا مهم نیست لازم بشه اونجا می‌خریم. هامون چمدان مرا هم برداشت و در حال نزدیک شدن به اتوبوس پرسید: ستاره رو چیکار کردی؟ واسه اومدنت بامبول درست نکرد؟ لحظه ای از حرکت ایستادم و با تاسف گفتم: باهام قهر بود، سر ماجرای پس گرفتن پولم به قدری ازم دلخوره

که موقع اومدن با وجود اینکه می‌دونست با تو میام حتی یه کلمه حرف به زبونش نیومد! هامون سمتم چرخید: نره به پدر و مادرت آمار بده؟ _دیگه اونقدرها هم بچه نیست. لبخند کوچکی زدم: اما اگه تو شرایط عادی بود کلی برام خطونشون می‌کشید و تا الان چندباری تماس تصویری گرفته بود. هامون چمدان ها را به کمک راننده داد و گفت: اشکال نداره پول که دستمون اومد از اونجا یه کادوی توپ و گرون براش می‌خریم از دلش درمیاری. برايش لبخند زدم ستاره می‌خواست سر به تن هامون نباشد و هامون در فکر خرید کادو برای او بود. هامون سمت دوستش رفت و من …

قیمت : 25000 تومان
خرید و دانلود فوری
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان رفیق روزهای بد هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان رفیق روزهای بد

لطفا پس از مطالعه رمان رفیق روزهای بد نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک