رمان مهر حرام

رمان مهر حرام 1
عنوانرمان مهر حرام (ویرایش جدید)
نویسندهمریم نامنی
ژانرعاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحه899
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رمان مهر حرام (ویرایش جدید) اثر مریم نامنی

دانلود رمان مهر حرام اثر مریم نامنی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

اوین که مادرش عقد موقت ارباب بوده وقتی او را باردار می‌شود از عمارت اخراج می شود، حالا مادرش فوت کرده و او مانده و کلی بدهی و تنهایی که با کارکردن در منزل ها خرج خود را در می اورد ولی کفاف بدهی ها را نمی دهد، صاحبخانه برایش شرط گذاشته یا به خواسته او تن دهد و یا تخلیه کند! ولی اوین زیر بار خواسته ی صاحبخانه نمی رود و به پیشنهاد دوستش …

خلاصه رمان مهر حرام

با درد دستش را به دیوار میگیرد و بلند می شود ناله های زیر لبش اشک ستارگان را هم در می آورد، نمی داند باید کجا برود در کوچه پس کوچه های بالا شهر رهایش کرده بود، دختری را که با تمام توان از نجابتش حفاظت کرده بود. رامین حیوانی بود که دندان تیز کرده برای دختر بی پناه و بی کس این روزها. گوشی اش دست رامین بود که به دیوار کوبیده شد. حتی نمی تواند به نوا خبر بدهد، نعشش را جمع کند. شوری خون باز دهنش را بد مزه می کند، روی زمین توف می کند و از پیاده رو قدم برمیدارد.

به طرف خیابان اصلی، اگر مادرش سر نمی رسید معلوم نبود که رامین از آوین بگذرد… هیچ چیز معلوم نبود! رامین فقط در ماشین را باز کرد و آوین را به زور سوار کرد از خانه دورش کرد لحظه آخر هم از ماشین درست مثل یک تکه آشغال به بیرون پرت شد. نمی داند ساعت چند است اما کمتر خانه ای چراغش روشن است. به خیابان اصلی می رسد و سر می چرخاند حتم دارد که انگشت شصت دستش شکسته باشد به شدت درد می کند. بدنش از ضرب و شتم زیاد انگار در هاونگ کوفته شده. نا امید به

خیابان نگاه می کند که با دیدن ماشین مدل بالایی خوشحال می شود اما لحظه ای ترس تمام جانش را برمیدارد به راحتی می خواهد اعتماد کند؟ خودش را عقب می کشد که در تاریکی محو شود اما دیر است چون آن شاسی بلند سفید رنگ ترمز میزند درست جلوی پای اش. پیر مردی پیاده می شود و با دلسوزی زمزمه می کند: چی شده دخترم؟ بغض می کند بعد از مرگ آمنه هیچ کس دخترم تلفظش نکرده بود. سکوت می کند اصلا نمی تواند حرفی بزند. پیرمرد لب باز می کند: بابا جان بشین ببرمت در مونگاه.

مگر قیافه اش چطور بود که با اولین نگاه فهمید احتیاج به درمان دارد، از درمان جسم که بگذرد روحش درمان می خواهد آن هم چه درمانی… پیرمرد کلافه از سکوت آوین می گوید: آدرس خونه ات رو بده برسونمت، من داروخانه بودم باید زودتر قرص هارو به خونه برسونم اگر کاری از دستم برمیاد بگو دخترم. بغضش سر باز می کند اما فقط اشک هایش روان می شود. پیرمرد مردد جلو می رود و در را باز می کند آوین اعتماد می کند و بخاطر همان تلفظ دخترم سوار میشود باورش نمی شود این همه عقده ی این کلمه را داشته باشد…

لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان مهر حرام (ویرایش جدید) هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان مهر حرام (ویرایش جدید)

لطفا پس از مطالعه رمان مهر حرام (ویرایش جدید) نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک