دانلود رمان انارچین اثر فاطمه ایمانی
دانلود رمان انارچین از فاطمه ایمانی (لیلین) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
و اینک در رسانه رمانبوک / هر سال در روستای انارستان، جشن انارچینی و برداشت انار است و شادیانه در هفده سالگی اش با اتفاق ناگواری که برای نارگل دوست صمیمی اش می افتد و ناپدید می شود، با اینکه 12 سال از این ماجرا می گذرد و او اکنون یک مهندس موفق است از جشن انارچین وحشت دارد، اکنون به اصرار عمه اش در این مراسم حضور پیدا کرده و بر سر راه پسر پهلوان روستا قرار گرفته و …
خلاصه رمان انارچین
عمه سينی حاوی قوری دمنوش و ليوان سراميکی خوش نقش و نگارم را روی ميز قرار داد و نگاه دقيق و ريز بينش را به مقاله ی بلند بالايی که دوساعتی می شد روی چند خط اول آن گير کرده بودم، دوخت … مقاله ای به زبان انگليسی که او به هيچ عنوان از آن سر در نمی آورد … محض رضای خدا يه دو خط بيا پايين دلم خوش شه داری می خونی … ده بار رفتم و اومدم هنوز … اولشی آب دهانم را به سختی قورت دادم و بی حس و حال به طرفش برگشتم … تلاش کردم لبخند را روی لبانم … جا دهم اما بی فايده بود … از کجا می دونی چيزی نخوندم؟
قوسی به ابروی هاشورخورده اش داد و نگاه حق به جانبش صاف چشم هايم را نشانه رفت … سواد انگليسی ندارم اما شکل و خط و رسمش رو که می شناسم … هربار که اومدم اين دوتا کلمه اينجا بود … دست گذاشت روی خط اول از پاراگراف دوم مقاله و همين واکنشش باعث شد ناخود آگاه لبخند بزنم … عمه زن باهوشی بود خب دارم با دقت می خونم چيزی رو از قلم نندازم … با ترديد نگاهم کرد و حرفی نزد
سکوتش که سنگين و طولانی شد به تقلا افتادم … گلوم درد می کنه نمی تونم چيزی بخونم … توجيه قانع کننده ای نبود اما خب عمه را تاحدودی راضی کرد … برات دمنوش آوردم، بخور خوب ميشی … عمه برای همه ی درد ها و بيماری ها همين دمنوش را تجويز می کرد … مخلوطی از آويشن و پونه ی کوهی و پنيرک که اعتقاد عجيبی به تاثير آن داشت … اما برای گلو درد من هيچ دمنوشی کارساز نبود … عمه هم می دانست دردی که از اعماق قلبم ريشه گرفته و روی گلويم توده ی بدخيم بغضی شده بود که …