دانلود رمان جمعه سی ام اسفند اثر بهاره حسنی
دانلود رمان جمعه سی ام اسفند اثر بهاره حسنی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
خواهر فرین با وجود زندگی خوبی که داشته قبل از عروسی اش با مرگ مشکوکی میمیرد، فرین، با نامزد خواهرش (بهروز) دنبال علت اصلی مرگ میگردند و اینکه رابطهی خواهرش با شرکت بازرگانی که در آن کار میکرده چه بوده است …
خلاصه رمان جمعه سی ام اسفند
از ماشین پیاده شدم و دست پگاه را هم گرفتم و پیاده کردم حالتش جوری بود مثل اینکه امکان داشت هر لحظه دستش را از دست من بیرون بکشد و به ماشین برگردد. پگاه شخصيتا و ذاتا آرام بود برخلاف من که در بچگی از دیوار راست بالا میرفتم، پگاه همیشه راغب به بازیهای ارام و خسته کننده بود خاله بازی و چای ریختن و از همدیگر پذیرایی کردن من دوست داشتم که بازی های فیزیکی انجام بدهم و از این جهت من و پگاه همیشه با هم بحث داشتیم هیچ وقت هیچ کدام به طور کامل برنده نمیشدیم. گاهی
خاله بازی میکردیم و گاهی هم او پایه میشد و فوتبال و بازی های خشن میکردیم. حالا به نظر می رسید که شخصیت ارام پگاه بیشتر از همیشه خودش را نشان داده است. البته خودم هم هول و هراس بدی داشتم ته این ماجرا به قول پگاه اصلا صاف نبود ولی میدانستم که تصمیمم را گرفتهام و دیگر راه برگشتی ندارم. یعنی خودم نمیخواستم که برگردم. سرسختی من گاهی به سودم و گاهی هم به ضررم تمام میشد. اینبار از ته دلم از خدا میخواستم که حداقل به خاطر پگاه هم که شده است به سود ما تمام شود. ساختمان
خیلی قدیمی نبود و خیلیم مدرن و بروز نبود برازنده یک شرکت بازرگانی درجه دو و سه بود نه شرکتی که زیر پوستش معلوم نبود چه اتفاقاتی میافتاد. به نگهبانی گفتم که برای ملک اجارهای آمده ایم کلید را برداشت و با کلی بازار گرمی کاسب کارانه ملک را به ما نشان داد ملک در طبقه سوم بود یک واحد دو اتاقه با یک هال اداری که با ام دی اف پارتیشن بندی شده بود ام دی اف ها همه قدمی و و به رنگ راش روشن بودند ولی مشخص بود که در زمانی ساخته شده است که دزدی از مصالح ساختمانی آنچنان باب نبوده است …
قشنگه
رمان خوبیه
قشنگه ارزش داره