رمان زندگی خصوصی یک زن

دانلود رمان زندگی خصوصی یک زن اثر زینب ایلخانی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

امیر حسین و ارغوان بهم علاقمند هستند! خبر قصه‌ی عشق آن‌ها در همه جا پخش می‌شود، و همه می‌دانند که آن دو عاشق هم هستند تا زمانی که امیرحسین بدون اطلاع و خیلی ناگهان و بی خبر می‌رود! حالا ارغوان مانده با دلی شکسته و نیش و کنایه های دیگران ...

خلاصه رمان زندگی خصوصی یک زن

دلتنگم... نمی‌دونم بار چندمه که دستم میره روی دکمه پخش و این قطعه رو گوش میدم! دلتنگ تر میشم چه مرضی گرفتم؟ مثل بعضی وقت‌ها که خون خشك شده زخم چند روز پیش رو می‌کنی و زخم دوباره جون می‌گیره و خون تازه ازش می‌زنه بیرون و زخم یه بار دیگه می‌سوزه، همون حالم! نمی‌خوام این زخم بسته شه من هرچی از تو بمونه رو می‌خوام! نباید بذارم از بین بره حتی اگه اون چیز زخم یه دل تنگ باشه کارم از دلتنگی گذشته اینقد دلم مچاله شده که حس می‌کنم به جون خودش افتاده و داره خودش

خودش رو تجزیه می‌کنه. دلتنگم! حتی دلتنگ صدای زنی که مدام بهم میگه در دسترسم نیستی و هی یادآوری می‌کنه چقدر دستم کوتاهه از دنیام که تو باشی... اما دنیای بیرحمم! از وقتی حاجت نگرفتم، رو برگردوندم از همون تلاش های نصفه و نیمه شماره‌ ات رو از گوشی پاک کردم می‌دونم به این راحتی از حافظه‌م پاک نمیشه و دارم خودمو گول می‌زنم؛ کاری که تو با من کردی... رسیدم به جایی که حتی شک دارم چیا بینمون واقعی بود! بهم گفتی خیلی ساله منو می‌خوای خیلی ساله صبر کردي بزرگ شم! بزرگ

شیم تا بیای بگی "دخترعمو می‌خوامت" آره اون روز هم صبح بود کنکور آزمایشی داشتم. توی راه مدرسه بودم و داشتم به درصدهای احتمالی آزمون فکر می‌کردم یه درصدم فکر نمی‌کردم پسر حاجی با اون ماشین نو و سفیدش قراره امروز صبح سر راهم ظاهر شه و كل حساب کتاب و آمار و احتمال دنیامو بهم بریزه. یه پیرهن سفید اسپرت تنت بود با یه شلوار جین ساده من حتی می‌تونم بگم آستین پیرهنت رو چند بار تا زده بودي موهات کوتاه بود اما همون موهاي کوتاه هم یه جور با سلیقه بالا زده بودی ...