دانلود رایگان رمان روزهای مسموم اثر هاله نژاد صاحبی
دانلود رمان روزهای مسموم از نویسنده هاله نژاد صاحبی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
در این ساعت در سایت رمان بوک: من حنام، دختری که حالا همه به چشم یک زن خطاکار نگاهش میکنند، من حناام، با بچهای نُه ماهه در رحمم، من حناام که خواستم برای جبران ورشکستگی عمویم، رحمم را به سارا و همسرش اجاره دهم، اما از کجا باید میدانستم که سارا… حالا من ماندهام و او با چشمهایی نقرهای و طفلی از او که در من رشد میکند، اویی که نه کودکش را میخواهد و نه…دلباخته ام، اشتباهیترین عشقی که گریبانم را گرفته …
خلاصه رمان روزهای مسموم
صدای اذان که از مسجد کوچه به گوشم میرسه، اشک هام بی اختیار سرازیر میشه، سرم و روی زانوهام می گذارم. چشم هام و محکم می بندم، تا شاید آخرین تصویری که از خانواده ام دارم از ذهنم پاک شه، دلم میخواد آخرین تصویری که از بابام توی ذهنم دارم قد رعنا و لبخند منحصر به فردش باشه.
دلم نمیخواد حتی لحظه ای به اون ساعتی فکر کنم که دستش و زیر آوار گرفته بودم و دلم می خواست صداش بزنم و ازش بخوام بغلم کنه، اما انبوه خاکی که توی دهن و دور تا دور بدنم بود اجازه نمیداد، دلم آتیش می گیره وقتی یادم میوفته ساعت های اول دست هام و محکم بین دست های گرمش فشار میداد تا شاید وادارم کنه که نخوابم و قوی باشم اما دست های من اونقدر قدرت نداشت تا اون و بیدار نگه داره و اون ساعتی بعد دیگه دست هاش گرم نبود.
دلم نمیخواد ثانیه ای یاد بدن بی جون و سردش زیر خروار ها خاک و آهن بیوفتم. دلم نمیخواد اما شانزده ساله که تموم اون ساعت ها کابوس منه، دلم نمیخواد یاد اون جهنم بیوفتم، اما شب و روز همراه منه. دلم نمیخواد یاد اون صحنه ای بیوفتم که جنازه برادر شیرخوارم و جلوی صورتم توی پتو پیچیدن و همراه انبوهی از جنازه ها به سمت بهشت زهرا بردن. دلم نمیخواد هیچ کدوم و توی ذهنم مرور کنم اما انگار روی ذهن و قلب و تمام وجودم حک شدن، یاد اون ساعت هایی که دنبال جنازه ی مادرم پشت کامیونی که مسئول بردن جنازه ها بود میدویدم و زجه میزدم و کسی نبود دستم و بگیره داغونم می کنه.
موضوع داستان خوب بود ولی سبک نوشتنش آدمو زیاد جذب نمیکنه
سلام وخسته نباشیدبه نویسنده عزیز
رمانتون عالی بودسپاس❤❤❤❤❤❤❤❤