رمان آهو گیان

عنوانرمان آهو گیان
نویسندهستاره پیر ولی زاده
ژانرعاشقانه، هیجانی
تعداد صفحه555
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان آهو گیان اثر ستاره پیر ولی زاده به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

دختری به نام اهو که بعد از مرگ پدرو مادرش با پسرعمویش کیان ازدواج می‌کند. دقیقا جایی که بهم علاقه پیدا می‌کنند و رابطه شان در اوج علاقه و عشق است یک دشمن قدیمی با یک کینه قدیمی برای انتقام باز می‌گردد.. و در نتیجه این انتقام زندگی این دو دستخوش تغییرات بزرگی می‌‌شود …

خلاصه رمان آهو گیان

“کیان” نمی‌دونم چرا اون شب با آهو اونجوری حرف زدم ولی پشیمون بودم. عموم اهو رو خیلی دوست داشت منم دوست نداشتم عموم رو ناراحت کنم باید از دل اهو در می‌اوردم. دوست نداشتم دل دختری رو بشکونم که عموم جونش براش در می‌رفت. تن حموم تو گور می‌لرزید. از اون شب به بعد اهو دیگه خونه ما نیومده بود و می‌دونستم با من لج انداخته هر چند اهو لج باز و لوس بود ولی به خاطر بابا اینا رفتم از دلش در بیارم تا بازم بیاد و تو خونه تنها نمونه. دم در پارک کردم هنوز در ماشین و نبسته بودم که صدای جیغ آیه خانم از تو خونه به گوشم رسید که با داد درخواست کمک می‌کرد.

سریع سمت خونه پا تند کردم. آیه خانم درو باز کرد با دیدن من انگار حالش بدتر شده باشه به سمتم اومد. -آقا کیان به دادم برس بدبخت شدم. -چیشده آیه چرا خونه رو گرفتی رو سرت؟ نفس زنان در حالی که اشک روی صورتش جاری شده بود زیر لب اسم اهو رو تکرار می‌کرد. اگه اون لحظه مجبور نبودم برم بالا ببینم چی شده قطعا ایه رو خفه می‌کردم انقد که تیکه تیکه حرف می‌زد. -د بنال دیگه آهو چی؟ به خونه اشاره کرد که به سمت خونه دویدم به خونه نگاهی کردم اهو نبود و سریع از پله ها بالا رفتم. وارد اتاقش شدم که صدای شر شر آب نشون می‌داد تو حمومه. در زدم اما جواب نمی‌داد

در از پشت چفت شده بود. محکم تر در زدم اما باز هم جواب نداد با فکری که به سرم اومد روح از تنم پرکشید، نکنه بلایی سر خودش آورده. -آهوووو جواب بده آهووو. وحشت همه‌ی وجودمو گرفته بود و از ترس این که واقعا کاری کرده باشه اشکم داشت در میومد. انقدر خودمو به در کوبوندم که در با شدت باز شد و خدارو شکر اهو پشتش نبود. خون کف حموم و پر کرده بود من تقریبا مطمئن شدم که اهو بزرگترین خریت زندگیشو مرتکب شده! نگاهم به دستانش افتادو دیدم خون از دستاش نیست و وقتی چشمم به سرش افتاد فهمیدم کاری نکرده و احتمالا از حال رفته و وقتی از حال رفته سرش خورده …

دیدگاه کاربران درباره رمان آهو گیان
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Mary
Mary
1 ماه قبل

سلام ببخشید لینک رمان رو قرار نمیدید؟؟؟