رمان مفت باز

عنوانرمان مفت باز
نویسندهماهور ابوالفتحی
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه2424
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان مفت باز اثر ماهور ابوالفتحی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

کوشا آقازاده‌ی مغروری که به خاطر اختلافات خانوادگی از خانه بیرون می‌زند و به فروش نوشیدنی های غیر مجاز رو می‌آورد، در این بین با نازار دختری روستایی آشنا می‌شود که زندگی سختی داشته و حالا مجبور است با کوشا ازدواج کند، ولی در روز عروسی، با اتفاقی سرنوشتشان تغییر می‌کند …

خلاصه رمان مفت باز

صدای کوشا میاد و فکر می‌کنم که داره با آزاد صحبت می‌کنه ولی اینکه کی اومده رو متوجه نشدم. دیروز رفته بودم خونه آزاد چیزی نمی‌گه و منم با وجود اینکه می‌دونم این کار بی شعوری محضه اما همچنان به فشار دادن پلک‌هام رو هم و فالگوش ایستادن ادامه میدم. -وسایلمو ریخته بودن توکوچه اتاقم خالی بود. آزاد خیلی آروم میگه: به درک. انگار اون از کوشا محتاط تره واسه اینکه من بیدار و مزاحم بحثشون نشم. -مامانم خونه نبود کیانا دید با اون حال از خونه زدم بیرون ولی اصلا… آزاد بین حرفش میاد و خیلی جدی میگه: تو توقع داشتی چیزی جز این باشه؟! کوشا اما لحنش تلخه

وقتى جواب آزادو میده: نه اما توقع داشتم که حداقل مامانم مرده فرضم نکنه. صداي جير جير فنرای کاناپه میاد و حس می‌کنم که یکیشون از جاش بلند شده یکم بعد صدای فندک زدن میاد و آزادی که میگه: تو دیگه چه قدر ببویی بشر! دلم می‌خواد بلند شم و حواس کوشا رو پرت کنم تا دیگه به موضوعی که کامل نمی‌دونمش اما حتى همین یه خورده‌اشم برام دردناکه فکر نکنه اما آزاد که حرف می‌زنه مانع این کارم میشه. -اونا اگه کوشا می‌شناختن نمی‌ذاشتن تو هم مثل خودشون خودتو تو کثافت غرق کنی. همین مامانی که میگی فقط یه هفته دنبالت اومد که برت گردونه بعدش خسته شدو

گفت لقش که نمیاد اگه نشد بگو من گل بگیرم دهنمو. چشمام رو باز می کنم آروم سر جام می‌شینم ولی خمیازه مصنوعی می‌کشم که بگم مثلا من خواب بودم. کوشا میگه: بیدارت کردیم؟ ببخشید. لحنش اون قدر درمونده است که دلم براش می‌سوزه. اخم می‌کنم و میگم: چی می‌گید اول صبح مخمو خوردید؟ خب اون قدرها هم بی شعور نیستم که موقعیت رو درک نکنم فقط برای اینکه حال کوشا رو عوض کنم سعی می‌کنم یکم نمک بریزم. حرفی نمی‌زنه و فقط نگاه می‌کنه، یک لبخند کج هم می‌کاره کنج لبش که نشون میده خیلی تو این کار موفق نیستم! از رو کاناپه بلند می‌شم تموم بدنم درد می‌کنه …

دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است

Picture of Mehdi Ansari
Mehdi Ansari
من، مهدی انصاری، مدیر و بنیان‌گذار رمان بوک (RomanBook.ir)، با عشقی ژرف به ادبیات فارسی و جهان، بستری برای گردآوری، ویرایش و عرضه رمان‌های فارسی و خارجی و همچنین پرورش نویسندگان فراهم کرده‌ام. هدف و رسالت من، حفظ اصالت و ترویج ادبیات داستانی فارسی و پیوند دادن قلم‌ها و اندیشه‌هاست. رمان بوک نه یک سایت، بلکه آرمانی برای شکوه دوباره ادبیات فارسی است.
دیدگاه کاربران درباره رمان مفت باز
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها