دانلود رمان اسطوره اثر پگاه (P*E*G*A*H)
دانلود رمان اسطوره اثر پگاه (P*E*G*A*H) با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
شاداب دختر باهوشی است که در خانواده ای فقیر بزرگ شده اما به رغم کمبودهای زندگی اش در دانشگاه خوبی پذیرفته شده است و در همین دانشگاه عشق پنهانی به دیاکو پسر جذاب و مغرور دانشگاه پیدا میکند، عشقی یک طرفه، با اصرار دوستش به دلیل مشکلات مالی وارد شرکت دیاکو به عنوان منشی میشود تا اینکه …
خلاصه رمان اسطوره
نزدیک صبح با حرکت ناگهانی دانیار از خواب پریدم دیشب همان جا خوابم برده بود کنار برادرم سریع برخاستم و به او که سرش را در مشت گرفته بود نگاه کردم پتو را کنار زدم و نزدیکش شدم. تمام تنش خیس عرق بود نیازی نبود بپرسم میدانستم باز هم کابوس دیده. برایش آب بردم نگرفت شانه اش را فشردم و گفتم: بخور خوبه واست. موهایش را رها کرد و با بی حالی لیوان را از دستم گرفت و آب را سر کشید. خودش را به لبه تخت کشاند و پاهایش را روی زمین گذاشت و دوباره انگشتانش را بین موهایش فرو برد. پرده ها را کنار
زدم و پنجره را گشودم میدانستم در این جور مواقع اکسیژن کم میآورد. کنارش نشستم و گفتم: بازم همون کابوس؟ سرش را تکان داد محتوایش را نمیدانستم. نمیدانستم چه میبیند. هیچ وقت برایم نگفت تعریف نکرد درد و دل نکرد. حرف نزد. فقط و فقط میدانستم کابوس میبیند. خیلی هم وحشتناک به دستش نگاه کردم که هنوز کمی لرزش داشت. دلم میخواست در دستش را بگیرم مثل همان موقع که شش هفت ساله بود یا حتی ده – دوازده ساله دلم میخواست هنوز آن قدر کوچک بود که میتوانستم دستش را محکم بفشارم و
حس امنیت را به وجود دردمندش القا کنم اما این که این گونه خسته و درهم شکسته کنارم نشسته بود نزدیک سی سال سن داشت و بدتر از آن محبت نمیپذیرفت، حتی محبت مرا سرم درد گرفته بود. از آشفتگی اش کلافه بودم و از این که نمیتوانستم کمکش کنم کلافه تر. دستم را دراز کردم و از پاکت روی میز سیگاری بیرون کشیدم و بین دو لبم گذاشتم و با فندک روشنش کردم. چند پک زدم تا حسابی گر بگیرد و سپس به سمت دانیار گرفتمش: بیا اگه آرومت میکنه، بکش. نفسش را منقطع بیرون داد و سیگار را مقابل صورتش گرفت …
این رمان به قدری عالیه که هرچقدرم خوب توصیفش کنم کم گفتم
رمان
ازدواج اجباری عالیه من مردم و زنده شدم موقع ای که تموم شد
ازدواج به سبک کونکوری خیلی خوب بود اولین رمانی که خوندم ازدواج به سبک کنکوری بود این رمان باعث شد به رمان خوندن علاقه پیدا کنم
ولی رابطه اجباری باعث افسردگی میشه چون واقعا بد میشه
عروس سیزده ساله خوبه من خوشم اومد.
عروس استادبه نظر من مضخرف
غرور دخترونه خوب ولی کم
سلام یه رمان چن سال پیش خوندم اسمش یادم نیست پسره عاشق دخترعموش دختره نمیدونه چن سال باهم قهرن چون بابای پسره بابای دخترو میکشه عیدمیرن اصفهان خونه بابابزرگش همومیبینن بابابزرگ میدونه که پسره دخترو دوست داره
کسی میدونه اسمش چیه بهم بگه
چرا لینک دانلود رمان حذف شده؟ چجوری میتونم دانلود کنم؟
میشه رمان هایی با چنین ژانری رو معرفی کنید؟ یا اسم این نوع ژانر چیه؟ خیلی چنین قلم ها و داستان هایی ک روند عاشقانه اروم و قشنگی دارن و دوست دارم اما خیلی کم میتونم پیدا کنم ممنون میشم پیسنهاد بدین بهم♥️
رمان تب_سقوط_
دلواپس توام. مرگ ماهی.
عالیه عالی
این رمان محشررررره 🤩البته من خیلی وقت پیش خوندم حیفم اومد نظر ندم. رمانهای دیگه هم که خوندم خیلی عالی بودند:
مومیایی، تب، پوکر، سعادت آباد، توطئه های خانوادگی، ناگفته ها، جان وشوکران، این مرد امشب میمیرد، ماه طوفان، عابربی سایه، هزارچم، با سقوط دستهای ما، عشق راسانسور کردند، شاهکار، قراری که عاشقانه نبود، دشمن عزیز من، یادش بخیر نازلی،. کسی پشت سرم آب نریخت، آن سالها1و2، اردیبهشت،تشریفات، اونگارد، برسرداردلم اویختن، همین که کنارت نفس میکشم، قبل ازشروع، سقوط، مهرجان، سیاه بازی، الهه بانو، دلیار، رقص در تاریکی، مرگ ماهی، چیزهای هم هست، جهانگرد کوچک، محوشده در ابرها، طلاهای این شهر ارزانند، بباربارون، ارباب سالار، اگه بدونی، پرستار من، دروغ شیرین، به من بگو لیلی، من ارباب توام، همسایه من، مرد بدلی، دژکوب. صرفأجهت اینکه خرفهم بشی. سرکوب، عمارت عشق، پیش مرگ ارباب، حصارتنهایی من، باران، قرارنبود، تب داغ گناه، حس معکوس، گناهکار، عمارت عشق، چشمهایش، دلواپس توأم، درهمسایگی گودزیلا، عبور ازغبار،
نویسنده کتاب اسطوره با قلمی بسیار قوی توانسته به جای حدف مشکلات با مشکلات روبرو کنه خواننده را
هیج فراری از مشکلات نیست الا حل کردن درست آن
و نکته ی جالب آن واقع بینانه بودن این رمان بود
و اینکه شخصیت ها تا آخر داستان شخصیت واقعیشان رو حفظ می کردن برعکس رمان های دیگه شخصیت ها رفتارشان و منششان با عاشق شدت تغییر میکند
تشکر میکنم از نویسنده به خاطر این رمان خوب
تا حالا چند مرتبه این کتاب و خوندم،عالیه
من این رمان رو قبلا از جای دیگه دانلود کردم و خوندم البته از بس به دلم نشست دوبار خوندمش واقعا زیباست و به دل میشینه شخصیت پردازی خیلی قوی داره شخصیت شاداب رو خیلی دوست داشتم یه دختر ساده و بی ریا و بدون چشمداشت وبا عزت نفس کلا همه چی این رمان عالیه ممنون از نویسنده خوبش
میشه بدونم چطور میتونم پیداش کنم آخه لینک دانلود نداره
بی نظیییییییییر بهترین رمانی که خوندم هرکسی خونده دوسش داشته پیشنهاد میکنم حتما بخونین !
همهي رمان هاي خانوم پگاه واقعا عالين😍
این رمان واقعا فوق العاده زیبا هست پیشنهاد میکنم حتما بخونید
بهترین رمانی که خوندم که شاید دوباره خوانیش برام به ده بار هم رسیده باشه و هربار نه اینکه تکراری نشده که به موردای جدیدو تازه ای خوردم که شاید بارقبل توجه نکردم و بازهم هروقت که دلم میگیره پاش میشینمو میخونم و همیشه حسرت اینو دارم که این رمان قابلیت تبدیل شدن به فیلم رو داره،از نویسنده خیییلی ممنونم و خداقوت به خودشون،قلمش مانا
20 👍👍
من نمی دونم رمان زیبایی مثل اسطوره چرا باید حذف بشه!
این رمان در یک کلمه محشره…
سلام و خسته نباشید این داستان فوق العاده رو برای بار دوم می خونم و خیلی دوستش دارم
دوست نابینایی دارم که دوست داره داستان رو بخونه . می خواستم از نویسنده اجازه بگیرم به صورت صوتی براش بخونم و ارسال کنم
امکانش هست ؟
الان چند وقته می خوام این کار رو انجام بدم ولی نویسنده و راه ارتباطی با ایشون رو پیدا نمی کنم
میشه کمک کنید من از ایشون اجازه بگیرم
خوب یعنی چی که نمیشه دانلودش کرد
بار چندمه که این رمان رو میخونم … و واقعا دوسش دارم … دست نویسنده درد نکنه
سلام
چه رمان هایی در ژانر برادرانه پیشنهاد میکنید؟
من خیلی قبل این ربات خواندم فوق العاده زیبا ست و آنان از مردمان کشورم که بی صدا سوختند و خاکستر شأن را باد برد. حتتتتتما بخونید پشیمون نمیشید
رمان دلخراش بو چه حقایق تلخی داست.
سلام وقت بخیر کتاب مال خانوم پگاه رستمی نیست .
کتاب تب .اسطوره .شاه شطرنج .بن بست 17.
مومیایی .ظهر تاوان .مال خانوم p.e.g.a.h هست .اسم نویسنده کتاب رو عوض کنید .حیفه که اثارشون که خالصانه رایگانه به نام کس دیه باشه .
ممنون میشم
سلام. آره این دو تا نویسنده با هم فرق دارند.کتابایی که به اسمp*e*g*a*h هست زیباو عمیق نوشته شده. کاش اسم کاملشونو نی ذاشتند تا خوانده ها دچار اشتباه نشن. زهر تاوان درسته
بسيار زيبا بود. متشكرم ❤️❤️❤️❤️
من عاااااااشق دانیار شدممممممم کاش بود منو خفه میکرد تو خواب 🤩
😂😂👍🏻👍🏻
😂😂😂😂😂😂
هرچی بگم کم گفتم
برای اولین بار در عمرم یه رمان بدون کلیشه خودم
عالی بود
سلام.خلاصه رمان یعنی خلاصه داستان که خواننده ببینه براش موضوع داستان گیرا هست یا خیر.نه قسمت کوچکی از داستان که نوع قلم و بیان نویسنده رو نشون میده
خلاصه یعنی: چکیده و برگزیده
بالای همون متن که نوشته خلاصه: چکیده و خلاصه کلی رو کمی بیان کردیم
و زیر متن که نوشته خلاصه رمان هم دوباره: گزیده و چکیده از محتوای داستان رو نوشتیم
ببخشید که نوع قلم و بیانش رو نتونستیم براتون انتقال بدیم!
میدونی،هیچ ایرادی نمیشه ازش گرف…
رمان زیباییه پیشنهادمیکنم بخونین