رمان قبل از شروع
عنوان | رمان قبل از شروع |
نویسنده | مهسا زهیری |
ژانر | عاشقانه، اجتماعی |
تعداد صفحه | 427 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان قبل از شروع اثر مهسا زهیری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
خواهر ناتنی نارینه در شرف ازدواج با فرشید است، پسری که عموی بسیار ثروتمندی دارد به نام (آدلان) که تنها ۶ سال از فرشید بزرگتر است، نارینه با وجود اینکه از مادر با خواهر و برادرش جداست، اما فامیلی او هم متفاوت است! همین موضوع سبب آزار و اذیت های آدلان شده، اما نارینه که علاقه زیادی به پرورش ماهی دارد سعی میکند آن همه اذیت را ندید گرفته و از آدلان راهنمایی بخواهد …
خلاصه رمان قبل از شروع
ساعت از ۸ صبح گذشته بود و من روی تخت نشسته بودم و نمیدونستم باید چکار کنم تا وقت بگذره و عصر برگردیم تهران. اگر پرایدم تعمیرگاه نبود و آورده بودمش همون دیشب برمیگشتم با تنهایی و بی کاری مشکلی نداشتم؛ حتی راحتتر هم بودم ولی به خاطر اینکه کسی فکر نکنه من تقصیرها رو گردن خودم انداختم. با یه جین مشکی و پیراهن مشکی و یه کلاه کابویی مشکی توی دستم رفتم که دور و بر ويلا قدم بزنم؛ البته قبلش یه سری به آشپزخونه زدم و به جز چای چیزی پیدا نکردم احتمالاً تنبیه کار دیشبم بود که
کسی سراغم نیومده بود حتی اهمیتی برام نداشت. سرو صداها از پشت ویلا میومد که هم صندلی هاش زیر سایبون بود و هم تخت هایی برای آفتاب گرفتن داشت و در فاصله کمی از دریا بود. در واقع ساحل اختصاصی ویلا. به همون طرف حرکت کردم یادم میومد که بابا همیشه همون جا آفتاب میگرفت و من و پیام و نیکا یواشکی توی جیب لباس هاش شن می ریختیم آرمان هم به عنوان پسر ارشد بابا همه رو لو میداد. برای چندمین بار از حرف های دیشبم پشیمون شدم. چون در واقع به پدر و مادر خودم توهین کرده
بودم. یکی از ماشین ها نبود؛ یعنی خاله فرشید رفته بود ولی گالاردو سر جاش بود. مطمئن بودم که هست چون با رفتنش خودش رو زیر سوال میبرد. خیلی راحت و جدی روی یکی از صندلی ها نشستم و به عمه و خانوم و مادر فرشید صبح به خیر گفتم. نیکا و فرشید و عموش کمی دورتر قدم میزدن و پیام هم دراز کشیده بودو اصلا منو ندید. عمه پرسید: چیزی خوردم یا نه که کوتاه جواب دادم: «بله» چند دقیقه بعد نیکا سراغم اومدو باهم کنار پیام ایستادیم -چیه؟ چرا مثل نکیر و منکر بالا سر من وایسادید؟! چیزی نگفتم …
- انتشار : 04/10/1402
- به روز رسانی : 01/12/1403
سلام این رمان جلد دوم داره؟اگه داره اسمش چیه؟
۱.قلم قوی ۲. تکراری نبودن دیالوگ های بین شخصیت های داستان ۳.داستان توی یک شیب خوبی حرکت میکرد اینطوری نبود که یهو از شور بیفته
عاشق کارای خانم زهیریم
هیچی نمیتونه جای این رمانو برام بگیره بالای ده بار خوندمش هربار برام تازگی داره ممنون از قلم شاهکارشون
دقیقا
رمان زیباییه
رمان قشنگیه
چندین بار خوندم احسنت
سر ته نداشت قلمش خوب نبود