دانلود رایگان رمان تنها قدم نمیزنم اثر عسل سبکبار
دانلود رمان تنها قدم نمیزنم اثر عسل سبکبار به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
سرگرد آرمان حقیقی درگیر یک ازدواج سنتی میشود؛ با دختری که چند سال قبل مزهی خیانت را چشیده و نسبت به همهی مردها احساس تنفر دارد! آرمان تمام تلاشش را میکند که این ازدواج دیگر یک ازدواج سنتی نباشد، ولی با بازگشت آتش، عشق سابق آرمان همه چیز تغییر میکند …
خلاصه رمان تنها قدم نمیزنم
اتاق بازجویی را همیشه دوست داشتم تاریکی اتاق، حس خوبی را به من القا میکرد؛ اما تنها زمانی این حس خوب از آن من بود؛ که متهم یا مضنونی روبه رویم نباشد قبل از وارد شدنم دستگاه کوچک ظبط صوت را روشن کردم. با وارد شدنم به اتاق سرش را از روی میز وسط اتاق، بلند کرد. چشمانش از گریه و بی خوابی، همانند شربت آلبالو شده بود. نفس عمیقی کشیدم و با لحنی عادی بازجویی را شروع کردم. -سلام! سامان فراهانی بی مقدمه و بدون توجه به سلامم پرسید: چرا منو آوردید اینجا با من چیکار دارید؟ تک
صندلی خالی رو به رویش را با صدای گوش خراشی به عقب کشیدم و رویش نشستم: جواب سلام واجبه ها! از این همه خونسردی من به ستوه آمد و با یک حرکت از روی صندلی بلند شد و فریاد زد: شما منو آوردید که بهتون سلام کنم؟ ها؟ عشقم مرده، همه کسم مرده، اون موقع به من میگید جواب سلام واجبه، نیشخندی زد و ادامه داد: از قدیم گفتن سلام سلامتی میاره ولی… من سلامتی به چه دردم می خوره ها؟ شما دیگه چه نوع پلیس هایی هستید. اخم غلیظی روی پیشانیم نشاندم و با لحنی محکم گفتم: بشین پسرجون من
همیشه اینقدر صبور نیستم نیستم. بی پروا داد زد: بدرک که صبور نیستید؛ قاتل عشق من داره راحت زندگیشو میکنه؛ اون وقت شما به من میگید همیشه اینقدر صبور نیستید؟! کف دستم را محکم به میز کوباندم و همانند خودش فریاد زدم: بشین سرجات ما تورو آوردیم اینجا تا ازت چند سوال بپرسیم که بتونیم سریع تر قاتل نامزدتو پیدا کنیم. از فریاد بلندم جا خورد نگاه قرمز رنگش را به میز دوخت و روی صندلیش آرام جا گرفت. -سریع تر سوالاتتون رو بپرسید که باید برم! گوشهی لبم به سمت بالا کج شد. -کارت مهم تر از نامزدته؟ …