رمان عشق اشتباه
عنوان | رمان عشق اشتباه |
نویسنده | شادی صالحی |
ژانر | عاشقانه، غمگین |
تعداد صفحه | 47 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان عشق اشتباه اثر شادی صالحی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
نفس عاشق دوستش (رادمهراد) میشود اما بخاطر خیلی مسائل همچنین بهم نخوردن رفاقتشون هیچ وقت نتوانسته بیان کند عشقش را… رادمهر نامزد دارد و نفس از دیدن او اذیت میشود، اما زمانی که آن ها تصمیم به ازدواج میگیرند … (پایان خوش)
خلاصه رمان عشق اشتباه
قلبم تند تند میزد انگار میخاست از سینم بزنه بیرون دلشوره عجیبی گرفته بودم سریع رفتم توی حیاط و نگاه کردم موتورشم نبود استرسم صد برابر شد سریع دویدم بالا و یه مانتو سفید پوشیدم و شال و شلوار مشکیمو سرم کردم و با برداشتن سوئیچ ۲۰۶ رفتم پایین و سریع از خونه زدم بیرون دست خودم نبود گریم افتاده بود اگه واسه مهراد اتفاقی بیفته؟! تصادف نکنه؟ معتاد نشه؟ هزار تا فکر تو سرم بود هیچکس نمیتونست اون لحظه منو درک کنه! کی میفهمه درد دختریو که یه سال فقط احساسشو خفه کرده؟!
کی میفهمه نگرانی دختریو که اگه مهراد کوچکترین اتفاقی براش بیفته انگار قلبمو تیکه تیکه میکنن و نمیتونم به کسی بگم؟! با گریه خیابونارو میگشتم زنگ میزدم به مهراد کجا میتونه باشه؟! ینی رفته سی و سه پل؟ مهراد خیلی سی و سه پل و دوست داشت. به احساسم اعتماد کردم و رفتم سمت سی و سه پل، ماشینو پارک کردم و پیاده شدم ساعت ۲ شب بود و خداروشکر یکم شلوغ بود. راه افتادم و چش چرخوندم و همه جارو گشتم دیگ داشتم نا امید میشدم که صدای گیتار پیچید تو گوشم آره این آهنگ
مورد علاقه مهراده! سریع رفتم سمت صدا مهراد نشسته بود و خیره به آب گیتار میزد. دست و پام از استرسی ک کشیده بودم میلرزید رفتم سمتش و با بغض گفتم: مهراد. برگشت سمتم و با تعجب گف: عه تو اینجا چیکا میکنی؟! رفتم سمتش و با بغضی که سعی میکردم کنترلش کنم گفتم: نگرانت شدم خوبی؟ خنده ای کرد و گفت: اعصابم خورد بود ولش کن بشین. نشستم کنارش و خیره شدم یه چهره مهراد میگفت حالش بده ولی میخندید هیچوقت ناراحتیش رو بروز نمیده همیشه باخنده بحثو عوض میکنه …
- انتشار : 11/10/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403