دانلود رمان اما خاکستری اثر زینب ایلخانی
دانلود رمان اما خاکستری اثر زینب ایلخانی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
روایت از یک سوتفاهم شروع میشود، مهشید با وجود شرایط بد زندگی و خانواده اش، در سلامت و نجابت و شرافت زندگی را گذرانده، و شاهین مردی جذاب و خشن به دلیل اینکه خواهرزاده اش عاشق مهشید بوده، مهشید را دختری نانجیب میداند، و رو به رو شدن این دو، ماجراهای خوانندنی و پر فراز و نشیبی را به وجود میآورد …
خلاصه رمان اما خاکستری
آخرین نگاهش در خلوت شب سیاهم با سیاهی شب و روزگارم در هم فرو رفت و در نظرم ناپدید شد. رفت.. او رفت و من مانده بودم در خلوتی غریب و دهشتناک در نقطه ای از شهر! چطور شد که این جایم؟ چرا تبر برداشته و قصد ویرانی و در هم کوفتن تمامی آمالم را کرده بودم؟ ای کاش میشد باز گردم! دوباره بر خود نهیب زدم. دختر یه کم عاقل باش، میبینی؟ حتی شراره هم دلش برای دردهایی که میکشی به رحم اومده. دختر بیچاره بدون کوچکترین چشم داشتی قول داده بود که از سهم خودش نیز بگذرد و همه را
یک جا به من ببخشد. بدون هیچ دلیلی با من هم قدم شده بود. راهی را نشانم دادو مسیری را برایم انتخاب کرد که تا قیام قیامت هم در عین بدبختی و فلاکتی که در آن غوطه ور بودم اگر هزار بار مرده و باز زنده شوم؛ محال ممکن بود به ذهنم خطور کند. به او بود که مرا مصمم میکرد، وقتی که مکرر یادآور شده بود: کجای نظم و اعتدال زندگی به هم میخوره؟ تا کی بدبخت بیچاره ها بشن پلکان ترقی یه عده از خدا بی خبر که صدای آروغ از فرط سیریشون شده ساز یه عده گرسنهی پاپتی؟ میدونی؟ ممشی! حق گرفتنیه.
باید یه جوری دستتو بذاری رو خرخره این قشر مرفه بی درد و از حلقومشون بیرون بکشی، تموم اون ذره ذره هایی که با حق و ناحق کردن ریختن تو اون شکم های مثل خندق بلاشون. دخی کافیه! اگر یه کم زرنگ باشی، بهت قول میدم زیادم سخت نیست، فقط یه خرده عرضه میخواد. من میدونم تو میتونی! -نه شری به خدا نمیتونم! تا حالا از این غلطا نکردم اصلا بلد نیستم! من حتی از نگاه مردها هم میترسم چه برسه به این که… -آره دختر راست میگی! به این جاهاش فکر نکرده بودم در ضمن ما به اون فیلم نیاز داریم …
باسلام
نوشته های رمان چرا اینجوریه میشه یکی بگه
انگاری همش پرتش زمانی داره یا فایله ناقصه