رمان درناز

دانلود رمان درناز اثر غزاله جعفری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

درناز که بدلیل جدایی و ازدواج مجدد پدر و مادرش تنها زندگی می‌کند، او که در مدرسه تدریس می‌کند برای نزدیکی به محل تدریسش به شهرکی که مدرسه در آن واقع بود نقل می‌کند، در همان ابتدا منوچهر جوان نا اهلِ محله برای او دردسرهای به وجود می‌اورد و با مزاحمت های وقت و بی وقت خود آرامش را از درناز می‌رباید …

خلاصه رمان درناز

جای خالی‌اش در شکمم درد می‌کرد قلبم تیر می‌کشید همین ۴ هفته‌ی پیش قصد از بین بردنش را داشتم اما حالا عزادار جنینم بودم. گوشه‌ اتاق پارسا دراز کشیده و به سقف خیره شده بودم. _منوچهر ده دفعه تا حالا زنگ زده. به دانیال نگاهی انداختم: ولش کن. زنگ موبایلم دوباره بلند شد که نگاهی به صفحه‌ اش انداخت: _نوشته مریم. مردد دستم را دراز کردم جواب او را می‌دادم حتماً. درناز جان کجا رفتی؟ از دیروز یه بند دارم بهت زنگ می‌زنم. _خونه‌ی مامانم خب چرا بی‌ خبر؟ منوچهر زنگ زد بهم. نمی‌دونستم

چی بگم قاطی کرده بود: همیشه قاطی. -حالت خوبه انگار سرحال نیستی! +خوب نیستم. چرایش را که پرسید، بغض کردم: سقط شد. لحظه‌ای مکث کرد: عمرش به دنیا نبوده. ناراحت نباش به خودت برس جوونی بازم حامله میشی صدای چیشده گفتن عزیزو که شنیدم به تماس خاتمه دادم مادرم با ظرف کاچی پا به اتاق گذاشت بوی مزخرفش که پیچید عق زدم. -قرصت رو خوردی؟ آهسته سر تکان دادم. سینی را کنارم گذاشت و خودش هم نشست طولی نکشید که زنگ موبایل دوباره بلند شد: خب جواب بده. +جواب

بدم چی بگم؟ _راستش بگو. چشمانم را بستم. مهلت قطع شدن تماس را نداد و دوباره شماره اش روی صفحه افتاد نگاهی به مادرم انداختم که اتاق را ترک می کرد ناچار تماس را وصل کردم. _الو. -الو و زهرمار … اون گوشت کوب ساختن که هر وخ زنگیدم ج بدی! سر جایم نشستم. +نمیشد جواب بدم. _چرا؟ مرده بودی؟ سکوتم را که دید جری‌ تر شد. _کدوم گوری رفتی که نشد ج بدی؟ ها؟ می‌دونی ازت دورمو دستم بت نمی‌رسه، هر غلطی بخوای می‌کنی؟ +منوچهر… با اجازه کدوم پدسگی پاتو از اون آلونکت گذاشی بیرون …