رمان ژالین

عنوانرمان ژالین
نویسندهمریم پیروند
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه851
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان ژالین اثر مریم پیروند به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

رمان ژالین قصه دختری است که دنبال انتقامِ و برای این کار از همه چیزش میگذرد و هر طور شده خودش را به یاشار رئیس شرکت با کمک پسر دایی ناتنی اس وصل میکند، هدف ژالین بر این است که زندگی یاشار و نامزدش را بهم بزند و حقش را بگیرد ولی این کل ماجرا نیست پای نامزد یاشار تو خیلی چیزا گیر است که یاشار …

خلاصه رمان ژالین

نرسیده به خونه از تاکسی پیاده شدم، می‌خواستم یه مقدار خرید کنم. رفتم توی فروشگاه و بعد از اینکه چند بسته ماکارونی و سس سویا و روغن و یه مقدار خرت و پرت دیگه خریدم، خریدهام رو حساب کردم و اومدم بیرون. همین که نزدیک خونه رسیدم و دسته کلیدم رو در آوردم تا درو باز کنم سنگینی نگاه کسی رو روی خودم حس کردم سرمو چرخوندم به اطراف و در کمال عجیبی ماشین سفیدش رو اون طرف خیابون دیدم‌. خودشم توی ماشین بود و به حالت مرموزانه ای نگاهم می‌کرد. از توی تاریکی هم می‌تونستم پوزخندشو ببینم و نگاهی که پر از سوال و تردید بود. جا خورده برگشتم

عقب و بی توجه به نگاهش خریدهامو بردم داخل ولی صدای باز و بسته شدن در ماشینش نگاهم دوباره به اون قسمت کشید. نمی‌خواستم به این فکر کنم که قراره مسیرش رو به سمت خونه‌ ام کج کنه سریع رفتم داخل بی‌توجه به اومدنش درو بستم و پشت در نفس نفس زدم. می‌‌خواستم وانمود کنم ندیدمش، اما این بعید بود… چون اونم نگاه منو به خودش دید… صدای پاهاش رو پشت در احساس کردم که نزدیک در شد و کمی مکث کرد، قلبم توی سینه ام می‌کوبید، منتظر بودم زنگ بزنه یا چیزی بگه اما کمی بعد انگار پشیمون شد و دوباره برگشت به طرف ماشینش صدای روشن شدن ماشین

رو که شنیدم نفسم رو از سینه خارج کردم و دستم رو روی قلبم گذاشتم. برای خودمم عجیب بود چرا از دیدنش شوکه شدم و چرا اینقدر ترسیدم… شرکتش عظیمیه‌ست، تو کرج، باید بری چک کنی سیروان، یه دقیقه هم معطل نمی‌کنی، با مامور میری سر وقتش. -نمیشه یهویی با مامور بریم سر وقتش، ممکنه سریع گندشونو جمع کنن، به نظرم باید از یه راه دیگه بریم جلو. -از چه راهی؟ -پاشو اول بیا بریم تو اتاقت، موضوع به این مهمی رو جلو بقیه جار نمی‌زنن. این مکالمه توسط یاشار و سیروان در آبدارخونه به گوشم می‌ رسید. آبدارخونه‌ی شرکت جایی نزدیک آسانسور قرار داشت و …

دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است

دیدگاه کاربران درباره رمان ژالین
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها