دانلود رمان تارگت اثر گیسو خزان (نشمیل قربانی)
دانلود رمان تارگت اثر گیسو خزان (نشمیل قربانی) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
میران محمدی پسری سختگیر و متعصب نسبت به جنس مونث! زخم خورده از اتفاقات گذشته زندگی، در به در راهی برای رسیدن به آرامش است، برای زدن زخم مشابه خودش درقلب باعث و بانی پریشونی اش و بعد از تلاش برای پیدا کردن شخص مورد نظر، دختر او را پیدا میکند میشود سوژه زندگی دختری که باید تقاص مادرش را پس بدهد دختری ساده و سر به زیر که مناسب ترین گزینه اس برای هدف شدن …
خلاصه رمان تارگت
یکی دو ساعت دیگه هم گذشت و هنوز خبری از میران نشده بود حتی بعد از اون دیگه مکالمه تلفنی یا اس ام اسی هم نداشتیم و به سبک خودش آنلاین بودنش و چک کردم دیدم زمان آخرین آنلاینش واسه همون موقعیه که براش عکس فرستادم. هوا تاریک شده بود و دیگه کم کم داشتم استرس میگرفتم از اینجا موندن… حرفای آفرین و پیام هایی که تو این یکی دو ساعت داده بهم بود.. عامل اصلی این استرس بود و بالاخره منو به این باور رسوند که کار اشتباهی کردم… حتی اگه بخوام اسمش و ریسک یا هرچیز دیگه ای بذارم! واسه همین حاضر و آماده روی همون مبلی که از لحظه
ورودم جایگاهم شده بود.. منتظر اومدن میران نشسته بودم تا به محض رسیدنش با جدیت تمام بگم که میخوام برم و واسه شام نمیمونم… حتی اگه میخواست با همون شیوه رفتاری منحصر بفردش یه جورایی زیر پوستی مجبورم کنه که در ظاهر رنگ دستور به خودش نگیره و یه طوری پیش بره که انگار با میل خودم خواستم ولی… اصل قضیه همون دستور امر و نهی باشه! پس باید حرفایی که در جواب سوال های احتمالیش میدادم و تو ذهنم مرتب میکردم! ولی هنوز ذهنم و اونجوری که باید و شاید سر و سامون نداده بودم که صدای زنگ گوشیم.. رشته افکارم و پاره کرد و من به خیال
اینکه میرانه سریع گوشیو برداشتم تا این مکالمه تلفنی باشه و من راحت تر بتونم بهش بگم که دیگه بیشتر از این نمیتونم اینجا بمونم… اما دیدن اسم صدرا رو صفحه گوشیم اخمام و از تعجب تو هم فرو برد و استرسم و بیشتر کرد… کم پیش میاومد بهم زنگ بزنه و با این تماس فقط دوتا احتمال وجود داشت. یا تو خونه به اتفاقی افتاده که می خواد دور از چشم زن دایی فریده من ازش خبر دار بشم.. یا اصلا خود زن دایی فریده اس و با این اطمینان که من جواب تماس خودشو نمیدم. از گوشی صدرا بهم زنگ زده تا مچم و بگیره احتمال دوم نمیذاشت تماس و برقرار کنم ولی انقدر ضعیف بود که …
سلام
من این رمان رو خریدم .از حسابم هم کم شد ولی رمان برام نیومد
وای چقدر حرص خوردم ولی حتی یک خط رو از دست ندادم عال بود خسته نباشید
سلام چرا رمان تارگت رو نوشتید برای نشمیل قربانی؟ مگه نشمیل قربانی نویسنده ی دیگری نیست؟