دانلود رمان میراث اثر نگار رازقندی
دانلود رمان میراث اثر نگار رازقندی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم
کاربران وفادار رمان بوک، رمان جدید دیگری از خانم رازقندی / ماهور تمام زندگیش رو وقف پسرش کرده و به خاطر میراث مجبور میشه بعد از مرگ شوهرش، با برادر شوهرش ازدواج کنه، ورودش به زندگی حامی همزمان میشه با برملا شدن راز های بزرگی از زندگی هر دوشون، کلی عشقی که بلا تکلیفه …
خلاصه رمان میراث نگار رازقندی
سرم رو بلند کردم و قاشق و چنگال رو میون دست هام گرفتم … قبل از این که شروع کنم، لیوان آب کنار دستم رو سر کشیدم و عرق روی پیشونیم رو با گوشه شالم پاک کردم … صدای آهسته مامان کنار گوشم باعث شد به خودم بیام و قاشقی از برنجم رو ببلعم … بخور ماهور، رنگ به رخسارت نمونده کم مونده وسط مجلس از حال بری! به فکر خودت نیستی به فکر اون طفل معصوم تو شکمت باش … چشم روی هم گذاشتم و با درد لقمه بعدی رو فرو بردم که صدای پر جذبه و خش دار حاجی باعث شد دوباره میل به غذام رو از دست بدم و سرم رو بالا بیارم
عروس کوچیکه … قطعا که با من بود! شالم رو مرتب کردم و با صدای آرومی از انتهای میز زمزمه کردم: بله؟ تسبیح مهره درستش رو از دور انگشتانش باز کرد و روی میز گذاشت و به صندلیش تکیه داد و با همین صلابت همیشگیش ادامه داد: امشب دیگه باید رخت سیاهو از تنت در بیاری! خوبیت نداره زن حامله بعد چهلم هنوز سیاه پوش شوهرش باشه … آنقدر بی تفاوت راجب مرگ هیراد صحبت می کرد که انگار اون هرگز پسرش نبوده و جز این تخم و ترکه به حساب نمی اومده
حاجی یا به عبارتی حاج دایی، به عادت همیشگیش خلال دندونی برداشت و بی توجه به چهره در هم آمیختم لای دندون هاش رو تمیز کرد … سکوت سنگینی که توی فضا حاکم شده بود حس آشوبی درونم زنده می کرد … مونا جون که کنارم نشسته بود به طرفم خم شد و دم گوشم پچ زد: حرف های حاج بابا رو که به دل نگرفتی؟ می دونی اون چیزی تو دلش نداره …