رمان زلاتا

رمان زلاتا 1
عنوانرمان زلاتا
نویسندهگیسو خزان
ژانرعاشقانه، معمایی
تعداد صفحه2647
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رمان زلاتا اثر گیسو خزان

دانلود رمان زلاتا اثر گیسو خزان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون بدون سانسور نسخه کامل با لینک مستقیم رایگان

داستان درباره پسریه که با هدف دزدی وارد یه عمارت سوخته می شه ولی تو زیرزمین اونجا به جای گنج یه دختر پیدا می کنه و یادش میاد که قبلا اون و یه جایی دیده! برای همین تصمیم می گیره …

خلاصه رمان زلاتا

چشمام و محکم بستم و دستم و روی موهام به سمت بالا کشیدم. چه گیری افتاده بودم آخه این وسط گنج پیدا کردن تو عمارت سوخته طاهر از کجا به ذهنم رسید که حالا بخوام تو همچین مخمصه ای بیفتم؟! من چیکار باید می کردم با این دختری که از هر جهت نگاهش می کردی حالت عادی و نرمالی نداشت و حتی بعید می دونستم که زبون ما رو بلد باشه من خودم هشتم گروی نهم بود و خیلی وقتا برای اینکه از شر سرزنش های تموم نشدنی آقاجون خلاص شم و یه کم آرامش داشته باشم توی ماشین لکنته ام می خوابیدم.

کجا می بردمش که چشم کسی بهش نیفته؟ این بدبخت تر از من چه امیدی بهم داشت که اینجوری آویزون شده بود و ول نمی کرد! نه.. مطمئناً من انقدر خیّر و انسان دوست نبودم که بخوام ریسک کنم و این جوجه بارون خورده با خودم خرکش کنم تا خونه امون تا بلکه به سر و صاحابی پیدا کنه.. واسه همین روی پام نشستم و به زور دستای چفت شده اش و باز کردم و عقب کشیدمش ببین منو! خدای نکرده کر که نیستی؟ صدامو می شنوی دیگه هان؟ یه کم ساکت موندم تا تاثیر حرفام و رو صورتش ببینم..

ولی انگار خدا تنها حسی که تو وجودش گذاشته بود ترس بود. با نگاهش هیچ عکس العمل دیگه ای رو نمی تونست منتقل کنه.. منم اهمیت ندادم و ادامه دادم: من واسه یه چی دیگه اومدم تا این پایین.. اصلاً روحمم خبر نداشت تو اینجایی نمی تونم با خودم جایی ببرمت یعنی اصلاً جایی ندارم که ببرمت راستش و بخوای.. الآنم انقدر گیجم که اصلاً نمی فهمم دارم چیکار میکنم تو بمون من برم یه کم فکر کنم.. عقلم که به جایی قد داد و یه فکر درست حسابی به سرم زد.. میام برت میدارم خب؟

یا شایدم تا اون موقع یکی اومد سراغت به ارواح خاک ننه بابات کاری از دست من واسه تو برنمیاد اگه دیدم برمیاد سریع برمی گردم باشه؟ اینبار عکس العمل نشون داد. با همون وحشت تند تند سرش و به معنی مخالفت چپ و راست کرد. پس زبون ما حالیش میشد و فهمید که حرف از رفتن زدم! شایدم فهمید دارم بلوف میزنم که برمی گردم دنبالش و می دونست محاله همچین کاری بکنم ولی مهم نبود. من هنوز انقدری مغز تو سرم پیدا می شد که این مایه دردسر و دنبال خودم نکشونم وسط به زندگی درب و داغون!

قیمت : 25000 تومان
خرید و دانلود فوری
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان زلاتا هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان زلاتا

لطفا پس از مطالعه رمان زلاتا نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
smalove
3 ماه قبل

تخیلی ولی سرگرم کننده بود

م . رحیمی
11 ماه قبل

رمان های گیسو خزان همه عالیی هستند واقعا تلاش آتا ستودنی بود

کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک