دانلود رمان اپسیلون اثر گیسو خزان
دانلود کتاب رمان اپسیلون اثر گیسو خزان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با لینک مستقیم
حامی رییس یه شرکت گردشگری هواییه و شادلی یه اشپز رستوران هردو در یک مهمانی شرکت میکنن شادلی ب عنوان اشپز و حامی مهمان. زمانی ک در حال خودشون نیستن اتفاقی باهم میخوابن ک موجب بارداری شادلی میشه. شادلی قبل اینکه حامی ببینتش از مهمونی میره ولی چندماه بعد ک میفهمه …
خلاصه رمان اپسیلون
یه ساعتی از تموم شدن کارم تو این روز خسته کننده گذشته بود دیگه کاری نداشتم و طبق قراردادم باید می رفتم. ولی خودم خواستم تا رفتن همه مشتری ها تو رستوران بمونم و به زهره تو کشیدن غذاها کمک کنم. معصوم خانوم با اینکه امروز دیر اومد.. زودتر از همیشه هم طبق معمول با قیافه درهم خداحافظی کرد و رفت اگه میفهمیدم دلیل پدرکشتگیش با من چیه.. خیلی خوب می شد! چون تقریباً سن مادرم و داشت. وقتی بعد از من به
عنوان کمک دست توی تهیه غذا استخدام شد. به خیال اینکه تجربه اش توی آشپزی از من بیشتره و واردتره خیلی سریع اختیار امور و دست گرفت و بدون اینکه آقای صولتی بفهمه جامون عوض شده بود اون آشپزی میکرد و من شده بودم وردستش. منم چیزی نگفتم تا بی احترامی نشه به سن و سالش… ولی خب… داشتم میدیدم چه بلایی داره سر غذاها میاره و از کنار هرکاری که باعث خاص شدن طعم غذا می شه راحت رد می شه.. تا اینکه
بالاخره آقای صولتی با ایراد گرفتن های چپ و راست مشتری ها فهمید جریان چیه هم جفتمون و توبیخ کرد. هم جلوی همه تاکید کرد که به جز من کس دیگه ای حق آشپزی کردن نداره و بقیه فقط باید بهم کمک کنن از همون روز به بعدم معصوم خانوم با من بد شد با فکر اینکه من خودم رفتم به آقای صولتی گفتم: با همه اینا این شغل و دوست داشتم.اینکه لازم نبود مثل گارسون سرمیزا حاضر بشم و سفارش بگیرم و همه کارم تو همین آشپزخونه می گذشت،
یکی از مهم ترین حسناش بود. اینجوری میزان فعالیت و راه رفتنم کمتر بود و استرس کمتری نگاه بقیه به دختر کم سن و سالی که برعکس تصور همه به آشپز خبره و موفقه بهم وارد می شد! از هر نظر نگاه می کردم شغل خوبی بود و به جوونای جویای کار و با استعدادی مثل من و زهره فرصت می داد برای نشون دادن خودشون و این در مقایسه با بقیه جاهایی که رفتم و هیچکس حاضر نشد ریسک کنه و بهم میدون بده خیلی عالی بود…
خیلی قشنگه دوسش داشتم عالی بود 😍😍😍😍😍