رمان ابریشم نخ کش

عنوانرمان ابریشم نخ کش
نویسندهدریا دلنواز
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه2689
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان ابریشم نخ کش اثر دریا دلنواز به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

نورا رادمند، مهندس مکانیک است که علیرغم مخالفت خانواده برای پروژه های صنعتی به همراه اساتید خود به عسلویه مي‌رود کارشکنی ها و رانت خواری هایی که در این صنعت هست کار را برای نورا سخت می‌کند! نورا به احمدرضا علاقمند می‌شود …

خلاصه رمان ابریشم نخ کش

با صدای خنده های افسانه که انگار با بابا حرف میزد، احمد از آشپزخانه بیرون رفت. همان لحظه بود که صدای خنده های افسانه به گریه و بغض رسید و قربان صدقه رفتنش. سرم را روی میز گذاشتم از توی لیوان چای به صندلی احمد خیره شدم. تنهایی من با همه فرق می‌کرد، تنهایی جزئی از من شده بود… یا من جزئی از تنهایی… می‌خواستم بخوابم اما بابا به خاطر افسانه و ناراحت نشدنش بیدار نگهم داشت. تعارف که نداشتم، یک ساعت قبل از بابا و افسانه، با احمد حرف زده بودم و به اندازه کافی برایش وقت گذاشته بودم، فقط رفتار بابا عذابم می‌داد که به خاطر افسانه و احترام به

او دو ساعت از وقت خوابم گذشته بود! کانال تلوزیون را بالا و پایین کردم… همیشه افسانه با صدایی آرام، طوری که من هم نمی‌توانستم به راحتی صدایش را بشنوم، با تلفن حرف میزد، اما این موقع شب، وقتی که چشم هام از خستگی می سوخت، با صدایی که چند برابر صدای همیشه اش بود، به خواهرش زنگ زدو از آمدن احمد گفت اولین بار که آمده بود وضعیت روحی ام افتضاح بود بابت هر چیز کوچکی دعوایی به پا می‌کردم و داد و فریاد راه می‌انداختم با افسانه در این دوازده سالی که جای مادرم را گرفته بود هیچوقت مشکلی نداشتم به جز همان سال، چندبار صدایم را توی سرم انداختم

و با او دعوا کردم، چند بار از پدرم سیلی خوردم که چرا سر مادرم داد می‌زنم… چندبار هق هق گریه هایم را احمد مخفی کرده بود برای آمدن او هم قشقرقی بپا کردم که با یادآوریش باید هم این چنین عرق شرم به پیشانی ام بنشیند. به همه چیز پیله می‌کردم و یک لحظه آرام و قرار نداشتم، با آمدن احمد و ماندنش در خانه مان تنفر بیخود و بیهوده ای به جانم رخنه کرد. با اینکه معتقد نبودم، بهانه‌ او را آوردم که بودنش صبح تا شب در خانه من را معذب می‌کند یک ماه اول آمدنش از اتاق بیرون هم نمی‌آمدم تا اینکه بابا برای این موضوع هم راه حل بیخودی را ارائه داد… صیغه‌ی نود و نه ساله!! …

دیدگاه کاربران درباره رمان ابریشم نخ کش
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
گلی
گلی
1 سال قبل

برای یکبار خوندن، خوبه اما خیلی از مسائل برام غیرقابل درک بود… مثل خشونت پدر و کتک زدن با مشت در صورتی که چندتا پاراگراف بعدی میشد مهربان‌ترین پدر و دختر کلا این اتفاقات از خاطره‌ش می‌رفت! یا عشقی که فقط اسمش عشق بوده…. یا بخشیدن و عاشق کسی شدن که عشق قدیمیت رو با بدجنسی ازت گرفته!!! نمی‌دونم.‌‌.. درکش واسم سخته

Mobina
Mobina
1 سال قبل

با اینکه خیلی سال پیش موندم ولی بازم بنظرم جذابه و این تبهر یک نویسنده رو می‌رسونه خیلی جذاب بودم دلم میخواست تموم نشه

مریم
مریم
1 سال قبل

رمان بسیار زیبایی هست، موضوع اصلا به خلاصه که برای داستان نوشته شده ربط نداره و بسیار متفاوت و زیباتر از خلاصه هست،

مریم
مریم
1 سال قبل

رمان قشنگی بود خودنش رو پیشنهاد میکنم