رمان نیمی آتش نیمی آب
عنوان | رمان نیمی آتش نیمی آب |
نویسنده | نازان محمدی |
ژانر | عاشقانه، درام |
تعداد صفحه | 2817 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان نیمی آتش نیمی آب اثر نازان محمدی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
آراز یه پزشک جذاب و مغروره که عاشق ماهنی دختر پرستاریه که توی دانشکده با هم آشنا شدن و وقتی ماهنی با یه مرد پولدار ازدواج میکنه، آراز از هر چی عشق و عاشقیه متنفر میشه و به یه مرد سرد و مغرور تبدیل میشه. مردی که به هیچ دختری اهمیت نمیده و اون ها رو فقط و فقط یه بازیچه میدونه تا این که ماهنی رو بعد از سالها توی بیمارستان میبینه و …
خلاصه رمان نیمی آتش نیمی آب
(هزار و سی صد و هشتاد و پنج – تهران- نیاوران) صدای غرش رعد از جایی دور به گوش می رسید. یک جایی آن سمت این خیابان طویل – که زیر رگبار بارش باران و نور ماش ین های رهگذر و چراغ های خیابانی برق می زد. عمارت باشکوهی غرق در نور و موسیقی چشم هاش رو خیره کرده بود. دل آسمان هم بدجوری گرفته بود و بی رحمانه و سفیر کشان شلاق روی زمین می کوبید.
زیر شلاق های بی امان باران ایستاده و چشم به نور ماشین های رنگارنگ که از مقابلش می گذشتند و وارد باغ عمارت می شدند دوخته بود. سرش گیج رفت و جلوی چشم هاش تار شد، پلک بست و کورکورانه دستش رو به جایی پشت سرش بند کرد که مبادا بیفته و بیش از این خرد شه؛ بیش از این له شه و بیش از این خراب شه. صدای بوق های پشت سر هم و شادمانه ی ماشین ها مثل سوهان،
یا نه مثل تیغ، یا نه از اون هم بدتر مثل یک شیشه ی شکسته ی دندانه دار روحش رو خراش می داد. دسته ای از موهای خیسش رو از روی پیشونی کنار زد. حرکت تند دستش باعث شد که قطره های آب توی هوا پخش شدند. رد باران رو شکستند و همراه با فرود نرم موهاش روی گردن، توی هوا محو شدند. سرش رو به همان جایی که بازوی عضلانی اش رو بند کرده بود -و نمی دونست کجاست- تکیه داد …
- انتشار : 25/02/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403