رمان شوماخر

رمان شوماخر 1
عنوانرمان شوماخر
نویسندهمسیحه زادخو
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه846
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان شوماخر اثر مسیحه زادخو

دانلود رمان شوماخر اثر مسیحه زادخو به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

داستان از جایی آغاز می‌شود که دست‌ها سخن می‌گویند، چشم‌ها عشق می‌ورزند، دردها زخم بودند و لبخند ها مرهم، قصه آغاز می‌شود از سرعت جنون، از زیر پا گذاشتن قوائد و قانون بازی … شوماخر دخترک دیوانه‌ی قصه که هیچ قانونی برایش معنی ندارد! …

خلاصه رمان شوماخر

رفتم تو ایستگاه اتوبوس نشستم هوا داشت تاریک میشد این وقت شب تو این محل بیرون جایز نبود ولی چیکار کنم وقتی بابا دیوونه میشد یعنی مصیب باز نشسته زیر پای بابا. خیلی عصبانی بودم نفس نفس می‌زدم نگران مامان بودم بی تاب بودم چند بار بلند شدم دوباره نشستم خیابون خیلی شلوغ بود نگاه رهگذرا انگار می‌رفت منو سوراخ سوراخ کنه ولی مجبور بودم عادت کرده بودم به این نگاه هاشون من خسته بودم ولی… دقایقی همین طوری گذشت. نگاهم به خیابونی که به کوچمون منتها میشد بود. پویا رو دیدم از همون دور معلوم بود چقدر عصبانیه نفسم رو بیرون دادم،

سمتش رفتم. هنوز بهش نرسیده بودم، با حرص نفسش رو بیرون داد، عصبی زیر لب گفتم: این مصیبت بی پدر نشسته زیر پای بابا؟ پویا کلافه دستی به موهاش برد گفت: بابا از مامان می‌خواد بره تویه خونه کار کنه. عصبی بودم و تقریباً با تمام خشم گفتم: یعنی چی کجا بره کار کنه؟ نگاهی به اطراف کرد و گفت: مصیب به بابا گفته که مامان رو بفرسته. -اون وخ خونه کیا چیکار کنه؟ چشامو تیز کردم بی خود دلم بد نمیره… ادامه دادم: چه کاری منظورت چیه؟ ذهنم داشت بد می‌رفت کج میشد باورم داشت منحرف میشد این امکان نداشت بابا دیگه اینقد بی غیرت نبود، عصبی تر ادامه دادم:

پویا راستشو بگو. پویا نگاهم کرد و گفت: نه نگران نباش می‌ خواد مامان بره اونجا کار کنه. نفسمو بیرون دادم با انگشت اشاره زدم زیر دماغم گفتم: واسه چی ؟ واسه چی بره بابا چکاری منظورشه؟ تمام نگاه خشمگینم بهش بود لبی تر کرد و گفت: مصیب معرفی کرده از بابا خواسته که مامان رو بفرسته‌. عصبانی نفسمو دادم بیرون گفتم: خدایا مصبتو شکر این زندگیه ما داریم، خدایا چرا هرچی خوشیه انداختی تو دامنمون مام زده زیر دلمون خدایا نمیشه تو تصمیمات تجدید نظری بکنی؟ مدارا کن جون خودت داریم امتحان پس می‌دیم دیگه نمی‌کشیم. عصبی ادامه دادم: من نمی‌ذارم …

قیمت : 27000 تومان
خرید و دانلود فوری
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان شوماخر هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان شوماخر

لطفا پس از مطالعه رمان شوماخر نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک