دانلود رمان نیل اثر فاطمه خاوریان (سایه)
دانلود رمان نیل اثر فاطمه خاوریان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
نیلا نامی دختری که بعد از سال ها با عشق گذشته اش روبه رو میشود اما رابطهی سمی که با سپهر دارد و درگیرش شده مانع از رسیدن دوباره اش به دانیار مشرقی میشود، بالاخره تهدیدهای سپهر کار دست نیل میدهد و یک شب توی بیهوشی …
خلاصه رمان نیل
منتظر آمدن سپهر بود خسته نشسته بود مقابل تلویزیون و بی هدف کانال ها را بالا و پایین میکرد. فکرش اینجا نبود درگیر حرفهای سوگند بود و گذشته ای که شده بود طوق و افتاده بود گردنش. صدای ناله های پر دردی که همیشه خدا از پشت دیوار پشت سرش روحش را خراش میداد به گوشش رسید و چشم بست حقیقت این بود که هیچ چیزی شبیه گذشته نبود و شبیه گذشته هم… نمیشد! صدای زنگ پیچید توی خانه، بلندشد و دستی به موهایش کشید موهایی که چندبار توی این سالهای غریب از ته کوتاه کرده بود و مجدد رشد کرد! سمت آیفون رفت و دیدن تصویر سپهر لبخند آورد
روی لبهايش شاسی را زد صدای گیتی را از آشپزخانه شنید: سپهر؟ -آره. سمت در ورودی رفت و دستش دستگیره فلزی سرد را حس کرد. بازش کرد و پا که توی پاگرد گذاشت سپهر آخرین پله را هم بالا آمد. -نمیدونم وقتی گلو تقدیم میکنن چی میگن ولی… خدمت شما. لبخند زد و شاخه گل رز قرمز را گرفت. سمت بینی اش برد و از بوی خوشش چشم بست، چشم که باز کرد سپهر داشت تماشایش میکرد، موهایش را پشت گوش فرستاد و با دلخوری گفت: میگن ببخشید که کل دیشب و ازم بی خبرموندی و سی تا تماست بی پاسخ موند و صبحم هم کسی ککش نگزید! -نمیدونی از کنایه بدم میاد نه؟
گل را روی بینیاش زدو مثل تمام روزهای بیهدفش لبخند زد -میدونم بیا تو. هردو وارد خانه شدند گیتی که به استقبالش آمد سپهر جلو رفت و با احترام دست داد بعد از احوال پرسی روی مبل ال نشست و گیتی هم کنارش نیلا برای ریختن چای سمت آشپزخانه رفت که سپهر پا روی پا انداخت و رو به گیتی پرسید: بهرام خان بهترن؟ خوابن یا بیدار؟ گیتی پر غصه نگاهش را دوخت به تلویزیون مقابلش، حجم غصهی تلنبار شده روی قلبش آن قدر زیاد بود که تار به تار موهایش را سفید کرد. -خواب و بیداره داروهاشو که میخوره گیج میشه -خودت خوبی عزیزم؟ -من خوبم اگه دخترت کمتر غر بزنه …