دانلود رمان گریز اثر مونا امین سرشت (مونا۶۷)
دانلود رمان گریز اثر مونا امین سرشت (مونا۶۷) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
تابان دختر یکی از مسئولین سرشناس کشور است که در یک شرکت ساختمانی مشغول فعالیت است و با رئیس شرکت رابطهی عاشقانهای دارد. درست زمانی که تابان از شرکت برای انجام مأموریتی عازم سفر میشود، فردی از گذشتهی تلخش سر راهش سبز میشود و او را …
خلاصه رمان گریز
چشم هایم را که باز کردم، انگار حجم زیادی از هوا خیلی ناگهانی وارد ریه هایم شد و من را به سرفه انداخت درجا چرخیدم و تا جایی که توانستم سرفه کردم و برای بلعیدن ذره ای هوای اضافه نفس عمیق کشیدم دستی پشت کمرم بالا و پایین شد و ترسیده گفت: وای خدایا شکرت بالاخره به هوش اومد. صدای الناز بود که علاوه بر ترس، بغض هم داشت. دستم را روی گلویم گذاشتم هنوز از فشار دست فراز درد میکرد و استخوان گلویم تیر میکشید با همان سرفه های پی درپی، سرم را روی بالش برگرداندم و چشم هایم را
بستم. صدای دیگری غرغرکنان زمزمه کرد: معلوم نیست تو این خراب شده چه خبره دستی دستی، دختره رو تا مرز کشتن برده و حالا از ما خواسته بیایم بالاسرش. لای پلک هایم را به زور باز کردم سمیرا دست به سینه کنار تخت به پنجره تکیه داده بود و غر میزد سرم را به طرف الناز چرخاندم و با صدایی که به زور شنیده میشد پرسیدم: چی شده؟ سمیرا به جای الناز جواب داد: فکر کنم اونی که باید بپرسه چی شده و اینجا چه خبره ماییم نه تو این مرتیکه کیه تابان؟ این دیوونه که هر غلطی دلش میخواد داره
میکنه از جونمون چی می خواد؟ با حرص لبه تخت نشست و طلبکار نگاهم کرد. خودم را روی تخت بالا کشیدم و تکیه دادم. دستی به گلویم کشیدم و به سختی لب زدم: اون فقط… کف دستش را بالا گرفت و اخم کرد. عصبانیتش آن قدر زیاد بود که حتى اجازه نمیداد کلامم را شروع کنم چه برسد به اینکه آن را به اتمام برسانم. -خواهشاً دوباره نگو اون فقط با تو کار داره. اینکه کاملاً مشخصه! فقط مشکل اینجاست که پس چرا پای من و این بدبخت رو کشیده وسط؟ اشک در چشم هایش پر شد و برای اولین بار برخلاف …