دانلود رایگان رمان آن سوی خیال اثر زهرا اسدی
دانلود رمان عاشقانه آن سوی خیال اثر زهرا اسدی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با لینک مستقیم
مینا در طایفه ای شلوغ و فقیر بزرگ شده و تمام کوششش این است که خوب درس بخواند تا بعد از اتمام درس بتواند شغلی پیدا کند و یاوری برای خانواده باشد ، سرانجام هم به خواسته اش میرسد و بعد از گرفتن دیپلم ، از طریق یکی از دبیرانش در یک شرکت به عنوان منشی بکار گرفته میشود ، همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه روزی شیخ یونس ، مهمان کویتی شرکت به انجا میاید و مینا را می بیند و او را برای ازدواج با پسرش لحاظ میکند …
خلاصه رمان آن سوی خیال
ديگر خواب نبودم ولي حيفم ميامد از جا بلند شوم … خماري خواب هم دست بردار نبود … سر و صداي اطرافم را نشنيده گرفتم!
امروز حق داشتم كه بيشتر از بقيه استراحت كنم ناسلامتي يک سال بزرگتر شده بودم ولي انگار بقيه متوجه نبودند … بيست و چهارم اسفند رسيده و من هفده ساله شده بودم!
از ضربه اي كه مادر به پشتم زد جا خوردم هرچند تازگی نداشت … صدايش را شنيدم كه گفت : مينا پاشو ديگه لنگ ظهره نميخواي بلند شی!
غرغركنان از اين پهلو به ان پهلو مي غلتيدم كه ضربه بعدي نثارم شد … به محض كنار زدن پتو چشمم به ساعت ديواري كهنه و قديميمان افتاد.
هنوز چند دقيقه به هشت مانده بوده فكر كردم بد نيست كمي خودم را لوس كنم اما به محض اينكه گفتم : كی گفته لنگه ظهره … هنوز ساعت هشت نشده … مادر با يک حركت پتو را از رويم كشيد!
از سردي هوا خودم را جمع كردم … پاشو دختر چقدر مي خوابی … از اينكه حق نداشتم در روز تولدم كمي بيشتر بخوابم حرصم گرفت ولی می دانستم مادر دست بردار نيست!
با بی ميلی از جا بلند شدم و بي حال همانجا نشستم … نگاه خمارم دوری در اتاق زد وضعيت غير عادی به نظر مي امد!
اولين فكری كه به نظرم رسيد اين بود كه چه طور مادر هنوز به هتل نرفته … هرچند از كار كردن او در هتل عذاب مي كشيدم ولی له غيبت هايش عادت داشتم مشغول تا زدن رختخواب بودم كه دوباره صدايش بلند شد …