دانلود رایگان رمان هانتر اثر پرهام رسولی
دانلود رمان هانتر اثر پرهام رسولی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
محراب فتوحی، ادم فوق العاده جدی و بد دهن که مشاور تحصیلی دبیرستان دخترانه است و فقط در مقطع کنکور کار میکند، در حرفه و شغلش با هیچکس تعارف ندارد و به شدت سخت گیر، نسیم سرخوش، دختر شر و شیطون و بی ادبی که مدام به پر و پای این آقای مشاور می پیچد و مدام کل کل میکند، ولی عاقبت همچین دختری تو حرفه ی محراب فتوحی، چیزی نیست جز …
خلاصه رمان هانتر
برگشت و با نگاه تیز و برنده ش، باعث شد نفس تو سینه م بمونه. اما نه از ترس… بلکه چون داشتم زور میزدم و که از خنده جر نخورم… صدای تیک خنده چند نفر باعث شد به سرعت سر به سمت بقیه بچرخونه و نفس همه حبس بشه از نگاه وحشیش. اما من یاغی بودم و دلم می خواست بازم برینم بهش. اوووف… خیلی حال می داد… برگشت و دوباره نگاهم کرد و گفت:
اتفاقا آشنا دارم اونجا… جا واسه کسایی که سندروم زبون بی قرار دارن و نمی تونن نگهش دارن تو حلقشون، زیاده. ابرویی بالاانداخت و با حالت خاصی گفت: « بخاطر خواهرزاده م که اونجا کار می کنه، خیلی اعتبار دارم. اگه بخوای می تونم سفارش کنم ثبت نامت کنن. » اوه لعنتی… صدای انفجار خنده توی کلاس باعث شد عرق سرد روی تنم بشینه. زنگ به صدا اومد و با خسته نباشید فتوحی، همه از جاهاشون بلند شدن و هرکس یجوری نگام می کرد. اما من داشتم فتوحی رو نگاه می کردم که لبخند نداشت اما نگاه از خودراضیش نشون می داد که از ریدمانش روی بنده راضیه
یه حالی ازت بگیرممممم… پوف کلافه ای کشیدم و وقتی سهیل اومد سمتم، با عصبانیت گفتم: -زر نزنا… اصل حال ندارم… پقی زد زیر خنده و گفت: -خب تقصیر خودته دیوانه… صدبار گفتم با این دهن به دهن نشو… چاک نداره اون بی صاحاب… یه چی می گه قهوه ایت میکنه رسما… نگاهمو کلافه ازش گرفتم و گفتم:
این هنوز نفهمیده با کی در افتاده… یه حالی ازش بگیرم اون سرش ناپیدا… بلند شدم و جلوی تخته وایسادم و گلومو صاف کردم. چند نفر دیگه هم تو کلاس بودن و با این کار من، همه سمتم برگشتن. گچو دقیقا با همون حالتی که اون تو دستش می گرفت، تو دستم گرفتم و صدامو یه جور کلفت کردم و گفتم: -یادتون نره که این چارت، تعیین کننده نوع رفتار داغون من با شماست… چون قراره مشاوره های به درد نخورمو بکنم تو پاچه هاتون و از ذهنای عقب موندتون یه دانشمند بسازم که هر ثانیه …
متاسفم برای نویسنده
این روند داستانی و عاشقی مناسب یه داستان نبوده و نیست
احساس میکنم نویسنده فانتزیای خودشونو نوشتن و بویی از ادبیات داستانی و این صحبت ها نبردن
وقت قائل بشید برای تایمی که دارید و همچین چیزی و نخونید
رمان خیلی خوبی بود آخر هاش ی جورایی شد
آدم دلش نمیخاست آدمه بده ولی خیلی دوست دارم کانتر هم بخونم ولی نیس لینگش
سلام خوب بودشایداگه یه کم فحش کمتربودعالیم میشد ولی چون رمان طنزبودادمومیخندوند
مزخرف تر از این رمان جایی نخوندم ….
متوجه نمیشم چرا باید اصلا ژانر عاشقانه رو تنگ این رمان زد؟
خجالت اوره نه قلم خوبی داشتن نه روند داستان خوب بود بیشتر میخورد اینو شخصی نوشته باهش که عقده ی بسیاری تو دوران نوجوونیش داشته و فانتزیاشو رمان کرده باشه از رمان بوک بعیده
به نظرم این رمان بیشتر اشنایی با کلمات زشت است تا ادبی
این نسخه سانسور شده تازه 😂🤝