دانلود رمان زعم زرد اثر زهرا زنده دلان
دانلود رمان زعم زرد اثر زهرا زنده دلان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
ترانه بخاطر اذیت و آزاری که در کودکی دیده، دختری منزوی و گوشه گیری شده و هنوز بعد از گذشت یازده سال، باعث شده از همه فاصله بگیرد الخصوص خانواده و پدر مستبدش که با علم دانستن به اینکه چه کسی به ترانه آزار رسانده او مجبور به سکوت میکنند! بعد از ورودش به دانشگاه زندگی او تغییر میکند و با پسری به شدت معمولی اما متفاوت آشنا میشود کیارشی که خودش هم گذشتهی خوبی نداشته اما دوست خوبی برای تنهاییهای ترانهست …!
خلاصه رمان زعم زرد
بعد از گذروندن اون شب کذایی هنوز هم فکرهای کابوس وار توی سرم قصد جدایی ندارندو این عدم تمایل برای جدا شدن توی تک تک رفتارهام مشهوده با اینکه نیمی از شب مهمونی رو توی آشپزخونه و پشت سینک ظرفشویی گذرونده بودم اما همچنان چهرهی لبخند زنان میثم جلوی چشم هام ظاهر و متحرک میشه. لیوان یکبار مصرف توی دستم که گهگاهی با فشار زیاد دستم به دورش نسکافه توش لبریز میشه و میریزه کمی هشیارم میکنه نگاه شرمندهم رو به روی لیوان و پولی که به فنا دادم میندازم و با انداختنش توی سطل آشغال مسیر مخفیگاهم توی دانشگاه رو پیش میگیرم. امروز خبری
از گیسو نیست و مجبورم تمام ساعات بیکاریم رو توی این مکان بگذرونم حق هم با گیسوئه که یکی در میون توی کلاس ها حضور داره کی جز من توی اوایل شروع ترم مرتب به دانشگاه میاد و بیکاری و نیومدن استادها و این محیط رو به خونه و حال و هوای توش ترجیح میده؟ مسیرم رو که کج میکنم و میخوام که وارد حیاط پشتی بشم با پسری که مشغول خوردن تخمه و ور رفتن با گوشیشه و به شدت هم آشنائه رو به رو میشم. چیزی نمیگم و میخوام عقب گرد کنم و برم که حواسش معطوف من میشه و بلافاصله میگه: کجا؟ اینجارو نخریدم که بیا بشین. اخمالود نگاهش میکنم و بی
اراده میگم: تا دیروز که کنج داغون بود و از این حرفا. کنار لب هاش چینی میخوره و نگاهش رو به اطراف حیاط می چرخونه درست شبیه نگاه دقیق یک مشتری. -فکر کنم اینجا رو تو خریدی که اینقدر تعصب داری روش. پر حرص نگاهش میکنم و قبل از اینکه تکونی به لب های بی عرضم بدم میگه: نمیخوای مثل دختر بچه های کوچولو سرم داد بزنی و بگی چرا سر جام نشستی که؟! بیا بشین سرجات نمیخورمش! کاملاً با کیارش چند روز پیشی که دیده بودم فرق داره بر عکس اون روز بشدت بی مزه و بی ادب و پرروئه، ای بابا… حالا به امروز حال کلاسو نداشتم اومدم اینجا، بیا بابا… مال خودت! …