رمان خان کوچک
عنوان | رمان خان کوچک |
نویسنده | فاطمه عبدی |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 890 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان خان کوچک (جلد دوم) اثر فاطمه عبدی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
فواد خانی که تن مردم روستا، عاشق دختر عمهی خود است ولی سراب عاشق خدمتکار عمارت او شده و فرار میکند، بخاطر غرور زخمیش (سراب) رو عذاب میدهد تا روزی که آن دختر میفهمد فواد عاشقش او است و عشق خودش به محمد واقعی نبوده …
خلاصه رمان خان کوچک
با خشم لباس های چرک را چنگ میزنم از سردی آب رودخانه دستانم یخ زده است. کمرم هم هنوز میسوزد. در دل هر چه نفرین و ناسزا بلد بودم نثار روح سیاه فواد کردم؛ سنگ هم اگر بود دلش برایم آب میشد. چطور این پسر میتوانست این قدر بی رحم باشد؟! دستم از سرما کبود شده و نمیتوانستم انگشتانم را تکان دهم بقیه لباس ها را سرسری داخل آب ریختم بدون این که تلاشی برای پاک کردن کثیفی هایشان کنم توی سبد انداختم و به طرف عمارت حرکت کردم؛ از دور کلبه را دیدم و بغضم گرفت. چقدر دلم برای خانه تنگ بود. در خاطرات گذشته غرق شده بودم که با برخورد با کسی محکم
از پهلو زمین خوردم و لباس هایم گلی شده و فغان استخوان های زخمی ام بلند شد. لرز بیش از پیش توی تنم نشست. بدون این که سرم را بلند کنم از جا بلند شده و بلند داد زدم: چه خبرته گاو سیاه؟ من پارچه قرمزت نیستما مگه… آمدم بگویم مگر کوری اما با دیدن فواد به کور بودن خود ایمان آوردم نه تنها درست نمیدیدم بلکه واقعا خود را تبدیل به پارچه قرمز کرده بود؛ چشمان فواد سرخ شده و از بالا نگاهم میکرد. این یعنی زنگ خطر اما بر خلاف تصوراتم رویش را برگرداند و پس از چند دقیقه دوباره به طرفم برگشت. رد کمرنگ لبخند در صورتش پیدا بود اما شک داشتم به این که
در این موقعیت بخندد. -بخدا نمیدونستم تویی چقدر بهت میاد این شکلی. با نگرانی نگاهش کردم که نزدیکم شد لباس ها را دانه به دانه از داخل سبد در آورد و با وسواس نگاهشان کرد؛ آن هایی که تمیز نشسته بودم را با اخم نگاه کرد در یکی از دستانش نگه داشت. -از زیر کار در میری لکه داره باید از این به بعد یکی رو بفرستم بالا سرت. با مظلوم نمایی نگاهش کرده و گفتم: چیکار کنم دستام یخ زدن ببین نمیتونستم حتى تكونشون بدم تازه زخمم هستن. -یه هفته مثل آدم کاری که میگم رو درست انجام بده تا حداقل یه امیدی بهت داشته باشم بیخیال کار کشیدن ازت بشم. خوی سرکشم بیدار شد …
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 23/10/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403