دانلود رمان ناسور عشق اثر بهاره غفرانی
دانلود رمان ناسور عشق اثر بهاره غفرانی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
غزل دختر یک مرد بازاری و سنتی و دانیال، پسری که پدرش درباری بوده و بعد از انقلاب از کشور فرار میکند، این دو عاشق هم میشوند، اما عشقی بی سرانجام، سالها میگذرد و تیارا دختر دانیال، بیخبر از گذشته، دلباختهی یوسف پسر غزل که از او دوری میکند میشود، تا این که …
خلاصه رمان ناسور عشق
«غزل» بالای سرش نشسته و به خونی که از پایش میرفت خیره بودم. ترسیده بودم و نمیدانستم چه کار کنم. پیام صدایم زد: خوبی غزل حال تو که بدتر از اینه. سرم را به چپ و راست تکان داده و پلک زدم. -خوبم. برو اونور. پسری که با مهرو تصادف کرده بود او را در آغوشش بلند کرد و با حالت دو سمت ماشینش رفت. مهرو ناله میکرد و دل من آتش می گرفت. کنار مهرو نشستم و سرش را روی پاهایم گذاشتم. پسر ماشین را روشن کرد و راه افتاد. -الان میریم بیمارستان خوب میشی عزیزم… نترس خب؟ -غزل.. غزل پام.. پام درد میکنه. -خوب میشی مهرو یکم صبر کن الان میرسیم. از آینه
به پسر پشت فرمان خیره شدم دستپاچه شده بود و می ترسید با تته پته گفت: خیلی خون ازش میره؟ -نمیدونم… ولی حالش خوب نیست. -الان.. الان میرسیم. به بیمارستان رسیدیم. پسر سریع رفت و برانکارد و چند پرستار آورد. مهرو را به اورژانس بردند پایش شکسته، پوستش خراش برداشته و خونریزی کرده بود. پسر نگران شده بود و هرچه دکتر می گفت را سریع گوش میکرد. معلوم بود اوضاع مالیاش خوب است که همانطور راحت خرج میکرد. دنبال تلفن عمومی گشتم و سکه انداختم و با خانهی پدر مهرو تماس گرفتم و ماجرا را گفتم و آنها قرار شد به بیمارستان بیایند. بعد هم به
خانهی خودمان زنگ زدم و داستان را تعریف کردم که از دیر کردنم نگران نشوند روی صندلی نشستم و پسر هم کنارم جای گرفت. سر به زیر گفت: اصلا نفهمیدم چی شد عذر میخوام بابت دوستتون. -تقصير ما هم بود همونطور پریدیم وسط خیابون. -امیدوارم طوریشون نشه چون بعدش من باید یک عالمه بدبختی بکشم. با تعجب نگاهش کردم: نگران نباشین… مهرو اونجوری نیست. -خدا کنه همینطور که میگین باشه وگرنه همین تصادف برای من تبدیل به یه پرونده قطور میشه نمیدانستم چه میگوید و از چه حرف میزند. نگاهی به من انداخت و نگرانی از چشمانش میبارید سرش را سمت من متمایل کرد …