رمان اسموتی با طعم مرگ

رمان اسموتی با طعم مرگ 1
عنوانرمان اسموتی با طعم مرگ
نویسندهنیلوفر قنبری
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1485
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رایگان رمان اسموتی با طعم مرگ اثر نیلوفر قنبری

رمان اسموتی با طعم مرگ 3

دانلود رمان اسموتی با طعم مرگ اثر نیلوفر قنبری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

کوچه ی تنگ و باریک و پیچ در پیچ محله ی پدری ام پر است از مردهای کفترباز، چاقوساز، رعیت، بزاز، خراط و نمدمال، مرده شورها توی کوچه ی ما خانه  دارند، به کوچه مان می گویند کوچه ی مرده شورها، خواهر و برادرند و کسی پدر و مادر و قوم و خویش  آن ها را به یاد ندارند …

خلاصه رمان اسموتی با طعم مرگ

شب های پاییز برای او مثل قصه های هزار و یک شب شده. چون شهریاری عاشق و منتظر مانده تا روزگار در ادامه ی قصه ی زندگی او فردا چه خواهد گفت و شهرزادِ سرنوشت چه برایش به ارمغان خواهد آورد. امشب اما بی خوابی گویی قصد جانش را کرده و خاطرات سیاه سال های گذشته کمر بسته اند به آواره کردنش در آن روزهای پر از غم و حسرت. این روزها که زمین و زمان را به هم ریخته تا نشانه ای از پدر و مادری که او و خواهرش را با سنگدلی در زمستانی سرد و برفی جلوی یتیم خانه ای پست و دورافتاده رها کرده و رفته بودند، پیدا کند. اما هر چه می گردد کمتر می یابد. چشمانش از اشک پر می شود و قطره های لعنتی با خودخواهی روی صورتش به رقص در میآیند. تنها میراث پدر و مادر برای و او خواهرکش، اسم هایشان بود. رهی و روشنا. و نامه ای که در آن از

مسئولین پرورشگاه خواسته بودند آن ها را پناه بدهند. اما این میان دیوارِ اعتمادِ روشنا همان روزهای کودکی فرو ریخته بود و تنفر در تاروپود قلب مهربانش رخنه کرده بود. بغض نشسته در گلویش زخم می کارد و اشک درو می کند از یادآوری آن روزها. تنهایی بد دردی است. خاطرات دردآورند، خصوصا اشک های دخترکی که روزها را با خیره شدن به درِ بزرگ پرورشگاه به امید آمدن پدر و مادرشان گذرانده بود. دردآورتر از آن تمام شدن امید این دخترک بود که شبی زمستانی در هفت سالگی کتاب این انتظار را برای همیشه بست و جایی دور پرتش کرد و به او اخطار داد دیگر نامی از پدر و مادرش نیاورد. اما او مصمم است بیابد کسی را که بعد از او تکیه گاه خواهرش باشد. شاید یک عمو یا یک داییِ حمایتگر، یا خاله و عمه ی مهربان. دغدغه های این روزهایش را تنها امید به همین وصال با کسانی که

با او هم خون هستند برایش قابل تحمل کرده اند. برای دنیای ویران شده ی خواهرش به دنبال یک آبادگر می گردد. اما روشنا قصد ندارد کمکش کند. برای همین باید تنها قدم در این راه دشوار بگذارد. از صبح منتظر پیامی مهم است، اما گویی امشب نیز قرار نیست دل بی قرارش دمی آرام شود. حتی با نیمچه خبری خوش. سمت آشپزخانه ی کوچکشان قدمهای کوتاه برمیدارد و قهوه ای فوری برای خودش دست و پا میکند. کتاب هایش را روی میز میگذارد. از شروع ترم جدید لای کتاب هایش را هم باز نکرده. با خودش میگوید: دانشجوی رشته ی ریاضی باشی درس نخونی فاتحه ت خونده س آقا رهی. گرچه کتاب هایش دست دوم است، اما گویی نفر قبلی یا درسخوان نبوده یا مثلا وقت سرخاراندن هم نداشته که کتاب ها نو مانده. با صدای تلفنش فورا آن را از زیر دفتر و دستکش

بیرون میکشد تا صدایش روشنا را بدخواب نکند. ارتباط را فورا وصل میکند و آهسته میگوید: – سلام جناب مستور. – سلام. ببخشید خواب بودی؟ – نه خواهرم خوابیده. – دیگه ببخشید از صبح خواستم زنگ بزنم فرصت نشد. – نه بابا چه حرفیه. خبرای خوب دارین؟ – دارم پسر. دارم. – واقعا؟ خب چی شد؟ – چیز زیادی نیست اما شاید بشه یه سرنخ واست، سرشو بگیری برسی به هدفت. اون سالی که شما رو گذاشتن جلوی پرورشگاه، یه مدرسه مخصوص ناشنوایان درست روبه روی یتیم خونه بوده. یادت نیست؟ – یادمه. ولی قبل از اینکه ما بریم مدرسه خرابش کردن. – آ باریکلا. من مجبور شدم از اداره ثبت بگردم دنبال کسی که اون سالا تو اون مدرسه سرایدار بوده. اینجور که مسئولین پرورشگاه بهم گفتن اون سرایدار هر از گاهی می اومد تو پرورشگاه و خورده کاری می کرد. به پولش نیاز داشت…

دانلود رمان اسموتی با طعم مرگ
5.36 مگابایت
PDF
دسته بندی : رمان عاشقانه
نویسنده : نیلوفر قنبری
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان اسموتی با طعم مرگ هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان اسموتی با طعم مرگ

لطفا پس از مطالعه رمان اسموتی با طعم مرگ نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مریم
2 ماه قبل

ای کاش خلاصه این رمان رو جوری دیگه ای می نوشتید تا مخاطب شوق و اشتیاق بیشتری برای خواندن این رمان داشته باشه

کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک