رمان مرثیه ای برای روح
عنوان | رمان مرثیه ای برای روح (جلد اول از مجموعه محفل) |
نویسنده | ناتاشا نایت |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 739 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان مرثیه ای برای روح (جلد اول از مجموعه محفل) اثر ناتاشا نایت به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
من با خون اصیل دد رگهام متولد شدم، وارث یک پادشاهی قدرتمند، ثروت، قدرت، اشرافیت. وسوسهها خطرناکتر از آن چیزی هستند که بتوانی دربرابرشان مقاومت کنی! تا اینکه کسی سعی کند همه چیز را ازتو بدزد، زخمی و شکسته، از میان شعلههای اتش بیرون امدم، حالا برگشته ام تا چیزی را که مال من بوده پس بگیرم، انتقام. اولین کاری که قرار است انجام دهم این است که آیوی مورنو را همسر خودم کنم …
خلاصه رمان مرثیه ای برای روح
“سانتیاگو” روی زمین مرمری کلیسای کوچک خانواده د لاروزا قدم میزدم. همینطور که نگاهم به سمت شمعهای سوسوزن روی محراب افتاد. این فضا از زمانی که پدرم اون رو طراحی کرده بدون تغییر باقی مونده. ستونهای مرمر سفید تزئینات طلایی پرآذین هر نقطه ازش ظریف و زیبا بود، این کلیسای مقدس تنها یکی از اسراف های فراوان تو ملکیه که مدت ها توسط نسل من ساخته شده برای چندین دهه، خاندان د لا روزا توی این عمارت شکوفا شدن هیچ شکی درش وجود نداشت که روزی صاحبش میشم. فقط انتظار نداشتم به این زودی باشه. الان، فرزند برگزیده ای بودم محکوم شده تا
سالن های عمارت رو تسخیر کنه، که خاطرات در هر گوشه و کنارش حک شده بود. پدرم زمانی که پسری کوچک بودم من رو به این کلیسا میآورد. لورنزو د لا روزا مرد مهربونی نبود. اون وارث اصلی بنیانگذار امپراطوری شکست ناپذیر روم شرقی بود پسر یک حاکم جامعهی ما یک سازمان تثبیت شده بود که در سلسله های قدرتمند سراسر جهان ریشه داشت. بعضیها بهمون میگفتن دزدان شب یا سازمان تبهکاران و یا مافیا. حقیقت خیلی پیچیدهتر از این اصطلاحات ساده است. اجداد ما مدت ها پیش آموخته بودن که قدرت در راز داری و محرمانه بودنه. میراثی که به ما داده شده خیلی تکامل یافته
تر از جنایتکارانی بود که توی خیابانها با همدیگه به جنگ می پرداختن ثروت داریم. قدرت داریم و خیلی پیچیده تر از مافیاهای رده پایین و اوباش ایتالیایی هستیم. انجمن IVI بالاترین احترام رو برای اعضاش قائل میشد. همچین قدرتی باعث میشد انتظارات هم بالاتر بره. تحصیلات بهتر حرفهای تر بودن و بالاتر از همه درایت. روزها، ما به عنوان افراد فرهیختهی جامعه ظاهر میشدیم. هیچکس نحوه عملکرد سازمان ما رو نمیدونست و هرگز نخواهند فهمید. پدرم از همون کودکی من رو به همین مسئولیت بزرگ تربیت کرد. اون عضو قابل احترام از رده بالای جامعه ما بودو مصمم بود که …
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 13/02/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403