رمان رج به رج عشق
عنوان | رمان رج به رج عشق |
نویسنده | فاطمه جعفری |
ژانر | عاشقانه، هیجانی، انتقامی، معمایی |
تعداد صفحه | 971 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان رج به رج عشق اثر فاطمه جعفری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم
سادنا دختری زخم خورده از احساسی بیفرجام است، که سختیهای روزگار را تحمل نمیکند و جایی دور از خانواده به آرامشی ساختگی پناه میبرد تا از دست گذشتهاش در امان باشد! این میان سادنا با مردی رو به رو میشود که قرار است همچون نامش پناه باشد، آشنایی سادنا با مردی که هر عملش قلب رنجیده سادنا را به لرزه در میآورد …
خلاصه رمان رج به رج عشق
اینجا هم مثل فصلی از زندگی ام پرونده اش به راحتی بسته شد. سر کوچه که رسیدیم راننده سرعت را کم کرد سرم را به سمت راننده چرخاندم تا کرایه برا بدهم که نگاهم روی صحنه رو به رویم میخ شد فقط توانستم به راننده بگویم توقف کند به معنی واقعی کلمه جا خوردم چگونه پیدایم کردند نفس هایم یک خط در میان میآمد رو به روی خانه ام ایستاده بودند بعد از بیشتر از یک سال، بعد از آن تحقیر ها، بعد از شبهای تنهایی ام به دنبال چه آمده بودند؟ برای تحقیرهای جدید آمده بودند؟ حرفی مانده که نگفته باشند، زخمی مانده که نزده باشند، آبرویی مانده که نرفته باشد؟ قلبم دیوانه وار
تپش گرفته بود مغزم در حال درگیری بین گذشته و حال بود، همه چیز مثل برق و باد و صحنه های تند از جلوی چشانم گذشتند. یک خط در میان در پرده سینمایی مغزم تصویری از گذشته و صحنه روبه رویم را به نمایش در میآورد. اصلا نفهمیدم چه وقت اشک هایم روی گونه هایم روان شدند و راهشان را به زیر چانه ام ادامه دادند، ای وای بر این گذشته که همه چیزم را گرفت، ای وای از تفکراتی که پدرانه های مرد رو به رویم را از من دریغ کرد، لعنت بر تعصبات بی جا که جایی برای مهر برادری نگذاشت درست میدیدم در این لحظه که انگار زمان ایستاده بود چشمانم درست میدید آن مرد کت
شلوار پوشیده و اخم کرده، همان مرد گذشته بی هیچ تغییری پدر من است اما نه یک تغییر دارد آن هم گره میان ابروهایش است که کورتر شده بود و ترسم را بیشتر میکرد. آن کس که طلبکارانه به ساختمان محل سکونتم مینگریست سعید است چهره اش غرورش را بی داد میکرد و دلم را از مهر خواهری بیزار… صدای راننده که به پشت برگشته و مرا مینگریست از بهت خارجم کرد. -خانم حالتون خوبه؟ اتفاقی افتاده؟ با صدایی که به زور از گلویم به بیرون فرستادم گفتم: خوبم لطفا از این جا برید. -کجا برم مگه آدرسی که دادید اینجا نیست؟ چرا هست ولی نظرم عوض شد لطفا هر چه سریعتر برگردید …
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 18/11/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403
زیادی آبکی و فانتزی بود. ارزش نداره خوندنش