دانلود رایگان رمان پای درخت سیب اثر بهاره غفرانی، ستاره شجاعی مهر
دانلود رمان پای درخت سیب اثر بهاره غفرانی، ستاره شجاعی مهر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
جانان بهمراه دوستانش سالومه و حنا برای گذراندن تعطیلات ویلایی را در شمال اجاره میکنن که بهنام پسر عمه ی جانان برایشان کرایه کرده است و زمانی که در آنجا مستقر می شوند پسری با ورود به ویلا ادعا می کند که صاحب اصلی ویلا است و کسی که از او ویلا را اجاره کردند سریدار اخراجی و دزد هست و …
خلاصه رمان پای درخت سیب
در فروشگاه را باز کردم و چون شیری زخم خورده داخل رفتم.حنا و سالومه داشتند جنس به مشتری میفروختند. در قالب ان دختر خوب فرو رفتم و منتظر ماندم تا مشتری برود. وقتی مغازه خلوت شد ابروهایم را توهم گره کردم و با نگاهی طلبکارانه سمت سالومه رفتم که داشت ادامس تو دهان می جنباند. ادامسش را ترکاند و با دیدن چشمان خیره ام سری به چپ راست تکان داد: هان چیه؟ باز پرت کجا گیر کرده اینطوری شبیه برج زهرمار شدی؟
گوشه ی لبم را کج کردم و بیشتر چهره درهم کشیدم -پس باپویان جونت جیکتوجیک شدین.حواسم بود که چشمان حنا گرد شد: چی میگی جانان؟ سالومه نگاه چرخاند و گفت: ببینم رفتی بیرون چیزی تو سرت نخورده؟ دست به کمر زدم و گوشه ی لبم را بالا کشاندم رفته بودم پیش بهنام از شانس گل گلیم همونجا عزرائیل رو دیدم. حنا نچ نچی کرد و چند قدمی جلو آمد: ببینم با بهنام دعواش که نشد؟ با نگاه چپ چپ من همان چند قدم را عقب رفت.
-خير… وقتی زدم بیرون کارن رو دیدم. و دوباره رو کردم به سالومه و دندان هایم را با حرص روی هم فشردم: اون گفت به پویان آمار میدی.برخلاف چند لحظه قبل، گلویش را صاف کرد و با خونسردی گفت: یکم گیرش اوردم فقط تو واقعا فکر کردی من خودمو به پسری مثل اون وا میدم. نیشخندی زدم: نداده باشی عجیبه. جیغ جیغ کرد: من صد تا مثل اونو میذارم تو جيبم بعدش من… دستم را بالا گرفتم تا صدایش گوشم را کر نکند. به هرحال هرچیه ما …
رمان بدی نبود اگه بخواهم از ۱۰نمره بدم ۷میدم بهش