دانلود رایگان رمان ارثیه مادر بزرگ اثر فاطیما
دانلود رمان ارثیه مادر بزرگ از فاطیما به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
هم اکنون برای رمان بوکی ها / شیدا که از دانشجوهای برتر رشته پزشکی و البته خجالتی می باشد، بارها توسط نامزدش رامین با تحقیرهای متوالی غرورش لگدمال می شود و به آشفتگی شدید روحی و عصبی دچار شده و درسش را کنار می گذارد، بعد از مدت کوتاهی به دختری بی قید و آزاد تبدیل شده و در اکیپ ها و مهمانی های متنوعی وقت گذرانی میکند، برای ادای نذر مادربزرگش باید به حج برود و چون تنهاست …
خلاصه رمان ارثیه مادر بزرگ
یک بعد از ظهر خنک پاییزی است، نسیم ملایمی گهگاه می وزد و برگ درختان زرد را می رقصاند … رخش عزیزم را در یک کوچه خلوت پارک میکنم … آخرین نگاهم را به آینه می اندازم … صورتم بدون آرایش در میان آن مقنعه سرم های شبیه دختر بچه های دبیرستانی شده … با وجود چهره بچگانه و معصومی که دارم نگاه تخس و پر شیطنتم فریاد میزند، در پس این نقاب چه عجوبه ای نهفته است.
چتری هایم را داخل مقنعه میفرستم و به سمت دفتر حاج آقا گام بر میدارم … دفترش طبقه سوم یک ساختمان قدیمی وسط خیابانی شلوغ و پر رفت و آمد است … ساختمان فاقد آسانسور است و من باید حدود چهل بله را پشت سر بگذارم تا برسم … زیر لب به فاتحه ای به روح مامان بزرگ و ارثیه ی دردسر سازش میفرستم و به گام هایم سرعت میبخشم … هر مادربزرگی ارثیه ملک املک برای نوه اش جا میگذاشت، آن خدا بیامرز اعمالش را روی کوله بار ما گذاشت، آن هم چه اعمالی
کاش این زبان دو متری ام حریف بابا و مامان می شد تا حداقل به جای من شیرین قبول مسئولیت میکرد … جلوی دفتر حاجی می ایستم، قبل از فشردن زنگ نفس عمیقی میکشم … لحظاتی بعد در باز می شود و منشی خوش اخلاقش لبخندی صمیمانه به رویم می پاشد ….
سلام ببخشیدرمان فصل دو هم داره؟😕
رمان به خاطر داشتن شخصیت های زیاد خیلی پیچیده بود به اخراش که میرسی دیگه حوصله خوندن نداری .چند بار میخواستم بی خیال بشم