دانلود رایگان رمان پاییز مرا تو رنگ بزن اثر نصیبه رمضانی
دانلود رمان پاییز مرا تو رنگ بزن از نصیبه رمضانی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رمان ایرانی جدید این لحظه برای شما کاربران عزیز داستان زندگی مارال کارمند دفتر بیمه ای است که با مادرش در محله پایین شهر زندگی می کنند و وضعیت مالی خوبی ندارند، خواهرش مونا به همراه پدرش در خارج از کشور هستند و عمو و عمه اش، از او و مادرش می خواهند از پدربزرگ و عزیز که در کماست مراقبت کنند، با فوت عزیز فصل تازه ای از اتفاقات مابین مارال و پسرعمویش برای گرفتن ارث شکل می گیرد و با حضور کمیل الوندیان، وکیل …
خلاصه رمان پاییز مرا تو رنگ بزن
سالها پیش که دفتر نقاشی ام گل و درخت و جنگل و خانه داشت، یک صفحه اش همیشه خالی بود و من دوست داشتم آن صفحه خالی را پر کنم از نداشته هایی که دختر نه ساله کلاس خانم محمدی داشت … صفحه خالی را با خودم برداشتم و آوردم خانه مان … مامان مینو نبود … کلید خانه را داده بود به مادر لادن، همکلاسی و صاحب خانه طبقه بالایی … کلید را گرفتم و از پله های کوتاه پایین رفتم … خانه ما پنج پله هم ازخانه لادن پایین تر بود … البته جمله سازی و ریاضی من همیشه از لادن بهتر بود
خانه ی ما یک اتاق بدون پنجره داشت و یک سالن … طول و عرض سالن پانزده قدم پای بود … کنارش یک اتاق هم داشتیم … تازه خانه ما یک کمد داشت که مامان مینو داده بود به من … من هم کلی خوشحال که یک جای خصوصی برای خودم دارم … همان کمد تمام خانه ی من بود … خانه یواشکی های من … یک هم دفتر داشتم که حرفهای یواشکی ام را می نوشتم … کلی حرف در آن دفتر نوشته بودم … کیفم را گوشه سالن چند قدمی مان رها کردم … کلید لامپ را بالا دادم ،تا بهتر بتوانم آن صفحه خالی را پر کنم
بدون اینکه لباسم را عوض کنم همان جا روی فرش نشسته و ورق خالی را باز کردم … فکر کردم … سر مداد درون دهانم چرخاندم … خیره به اتاق و تخت دونفره ام با مامان مینو گفتم تخت برای خودم ندارم … نچ کردم … لادن می گفت تخت اتاق مادرم برای پدرم هم هست … باز نچ کردم … من که بابا اردشیرم نبود که بیاید بخوابد آنجا … باز نچی بغض دار گفتم … چشمم به صفحه خالی ماند و من باز دوست نداشتم از نداشته هایم نقاشی بکشم … زیاد بودند و در این صفحه آخر دفترم جا نمی شد … برای اینکه صفحه را دوباره خالی نگذارم، یک برگ …
خیلی قلم خوب و روانی داشت
بیشاز اندازه هم کش ندادن.
بی نظیر بود به نظرم و ارزش دو شب بیداری و داشت که زودتر ببینم اخرش چی میشه حتما حتما بخونید پشیمون نمیشید
اوایلش خوب بود ولی بعدش که تو ذهنش سپیده رو تصور میکرد هم بی دلیل بود و هم زیاده روی کرده بود و دیگه ادامه ندادم