رمان به عشقت اسیرم آیلار

عنوانرمان به عشقت اسیرم آیلار
نویسندهآزاده ایمانی (آسمان۶۵)
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه3833
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان به عشقت اسیرم آیلار اثر آزاده ایمانی (آسمان۶۵) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

آیلار آتشین یک دختر با اعتماد به نفس خیلی زیاد و به شدت قدرت طلب است، او برای اینکه بیکار نماند نصف سهام یک شرکت نرم افرازی را می‌خرد و بدون اینکه خودش را سهام دار معرفی کند به عنوان نماینده صاحب سهام وارد شرکت می‌شود! اما صاحب شرکت که از فروش سهام شریکش اطلاعی نداشته آیلار را به عنوان نماینده قبول ندارد و سعی دارد هر طور شده او را اخراج کند و با سهامدار اصلی مذاکره کند …

خلاصه رمان به عشقت اسیرم آیلار

ماشین رو روشن کردم و رفتم سمت جایگاه و پارک کردم… پیاده شدیم تا زمان مسابقه فرا برسه… یکی از پسرها که به محض ورود به جایگاه چشمش به ماشینمون بود با تمسخر به حرف اومد: بچه ها ببینید کیا اینجان.. دوتا دختر کوچولو هم می‌خوان مسابقه بدن خطاب به من ادامه داد نمی‌ترسی بری ته دره کوچولو؟ با دوست هاش زدن زیر خنده بی‌تفاوت به لحن تمسخر آمیزش دستامو گذاشتم تو جیب‌های شلوار جینم و رفتم سمتش و با ژست خاصی جلوش ایستادم: شما؟ نگاهش به سرتا پام انداخت: چاکر شما رامین! خندید و بقیه

پسرها هم همراهیش کردن‌. ادام رو در آورد و ادامه داد: شما؟ -آتشین هستم. ثنا حین اینکه نگاهش با اخم به رامین بود خطاب به من پرسید: گوش مالیش بدم خان؟ رامین گیج نگاهم کرد: هان؟ همزمان جیمز سرش رو از شیشه ماشین آورد بیرون و دندون هاش رو به رامین نشون داد. رامین با دیدن جیمز یه قدم به عقب برداشت و پرسید: خیلی وحشی به نظر میاد؟ یکی از پسرها خطاب به رامین به حرف اومد. -حواستو جمع کن رامین دوبرمن پینچره! ثنا با لحن خبیثی تاکید کرد: درنده‌ست. نگاهشو داد به من و ادامه داد: بفرستم

لت و پاره‌ش کنه خان؟ رامین نگاهشو داد به من با نیشخندی پرسید: عقده خان بودن داری نه؟ بی‌توجه به حرفش پرسیدم سر چی؟ متوجه منظورم نشد و گنگ پرسید: بله؟ -سر چی شرط می‌بندی؟ خنده بلندی سر داد: توئه جوجه می‌خوای شرط بندی؟ لابد برنده هم بشی؟ خونسرد نگاهش کردم: سر چی؟ با هیجان نیم نگاهی به فراریم انداخت: ماشینت خیلی خوشگله. نگاهی به ماشینش انداختم: مالی نیست ولی باشه! سر ماشین! انگار به هیچ وجه توقع نداشت به همین راحتی پیشنهادشو قبول کنم و مردد نگاهم کرد. ثنا با دیدن سکوتش ‌…

دانلود رمان به عشقت اسیرم آیلار
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان به عشقت اسیرم آیلار
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها