رمان روحم را ببر

عنوانرمان روحم را ببر
نویسندهسانیا ملایی
ژانرترسناک، تخیلی، ماورایی
تعداد صفحه61
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

رمان روحم را ببر 1

دانلود رمان روحم را ببر اثر سانیا ملایی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

داستان یک اکیپ پنج نفره‌ را دنبال میکنید که بخاطر ترس زیادی که از محیط و ناشناخته ها از خودشان نشان می‌دهند، باعث میشوند اجنه ها این ترس را حس کنند و برای تغذیه از ترس آنها، نزدیکشان بشوند، شخصیت های اصلی: راشل، آنجل، ملیکا، آلیس، مینا …

خلاصه رمان روحم را ببر

به پاتوقمون که رسیدم، ماشینم و کنار ماشین دخترا پارک کردم و پیادم شدم. با دیدنشون لبخندی زدم و قدم هام و به سمتشون تند کردم. آنجل و ملیکا سرشون تو گوشی بود. آلیس و مینا هم با هم حرف می‌زدند. سلام بلندی کردم که همه جواب دادند. کنار آلیس و مینا نشستم و نگاهم رو بین هر چهار تاشون چرخوندم

دارید در مورد چی حرف می‌زنید؟ آلیس با صدای وحشت زده و در عین حال گرفته‌اش گفت: اجنه… با لحن بیان بامزه‌اش بی‌اراده زیر خنده زدم. با ته مایه های خنده‌ام گفتم: آخه بی جنبه مثل تو رو چه به جن و اجنه؟ آلیس چینی به بینیش داد و چشم های خوش رنگ و قلبمه‌اش و با حرص از نگاهم گرفت. مینا با لحنی که سعی داشت یکم ترس و وحشت رو بهش اضافه کنه گفت:

داشتم یه داستان ترسناک براش می‌گفتم. سری از تاسف براشون تکون دادم. آنجل و ملیکا گوشی هاشون و گذاشتند و بهمون نزدیک تر شدند. ملیکا با کنجکاوی گفت: خوب موضوع جدیدتون اجنه‌ست؟ هر روز یه موضوع انتخاب می کردم و در موردش حرف می‌زدیم؛ از اجتماع بگیر، تا کهکشان و فضا… مینا چینی به بینیش داد و گفت:

آره، جالب نیست؟ پوفی کشیدم و با اخم غلیظی لب زدم: نه اصلا، من خوشم نمیاد. آنجل لب های خوش رنگش و غنچه کرد و با خنده گفت …

دانلود رمان روحم را ببر
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان روحم را ببر
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها