رمان قربانی اقیانوس
عنوان | رمان قربانی اقیانوس |
نویسنده | S.N |
ژانر | تخیلی، جنایی |
تعداد صفحه | 33 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان قربانی اقیانوس اثر S.N (نویسنده انجمن رمان بوک) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
اقیانوس آبی! پرواز میکنم سوی خیزاب خموش، غوطه میروم تا اعماق امواج کشتهشدهات. میرقصم و صاحب پایکوبیام، در لابهلای عروسهایدریایی و ناوچههای پرتغالیات. بوسه میزنم بر پنجهی لاکپشتهای دریایی گندمگون، ترنم میخوانم برای دلفینهای رعنا و نیلگونت! شناورند گیسوهای طلائی خویش در آبهای طغیان و خشنمانندت، بوسهباران میشوند به دست سرپوشهای شیشهای و طوطیماهیهای رنگینکمانیات. اقیانوس آبی! چه زیباست غروب آفتاب در پهلوی تو، چه آرامشی میشود نصیبم، حتی اگر تحفهای باشد برای، قتل امیدم! …
خلاصه رمان قربانی اقیانوس
ونوس میخندد. زندگی کردن در میان جلبکهای دریایی و ماهی و کوسههای گوناگون قدم زدن میان فیتوپلانکتونها میتواند بسیار جذاب و دوست داشتنی باشد. گاهی به این فکر میکند که یک روز همراه با ورنوش و وانیا، به صورت پنهانی و به طوری که پدر و مادرشان بیاطلاع باشند و دلشوره بگیرند، به یکی از دریاچههای نزدیک شهرشان فرار کنند و زندگی جدید و نوینی را در اعماق دریاچه بگذرانند. تصور بر این که بتواند روی یک لاک لاکپشت دریایی بنشیند و دورتادور اعماق دریاچه را سفر کند، او را به وجد میآورد؛ ولی با حرفهای ضدحال و گاه گاهانهی ورنوش، تمام ذوقهایش پرپر میشوند! درست مثل مرغ کشته شدهای که پرهایش را تک به تک از گوشتش در میآورند.
همهاش میگوید که در یک دریاچه، آن هم در کشور ایران هیچ نسلی از لاکپشتان دریایی وجود ندارد. حتی یک عدد! برای همین تصمیم گرفته است در دنیای تخیلاتش که بسیار متفاوت و ناهمگون است، در اعماق یک اقیانوس بزرگ و ناشناخته زندگی کند. -باز داری به یک سوژهی جدید فکر میکنی ونوس؟ ویلچرش را به سمت صدا میچرخاند. نگاهش در چهرهی کک ومکی و خندان ورنوش ثابت میماند. لبخند ملیح ورنوش او را زیباتر کرده است و چال گونههایش در معرض دید است. جلیقهای به رنگ سبز روشن بر تن دارد که به گفته خودش جنگل آمازون را به نمایش میگذارد. ونوس انگشت اشاره اش را سمتش میگیرد و میگوید: هي ورنوش صد بار گفتهام که نام
تخیلات من را نمیتوانی سوژه بگذاری حتی اگر سوژه باشند. -نکند دوباره به موضوع زندگی کردن در اعماق اقیانوسها و رقصیدن با یک ناوچهی پرتغالی فکر میکنی؟ -البته که نه. جنگجوی پرتغالی سمی است و اگر آن را به عنوان یک همراه در رقص بپذیرم، مطمئنا مسموم میشوم. ولی من همراه با یک ناوچهی پرتغالی، آبمیوهی پرتغالی نوشیدم. همان طور که میبینی هیچ جایم را نیش نزدهاند. من هنوز از حرفی که زدهام پشیمان نشدهام! ناوچهی پرتغالی فقط دوست تخیلی من است. حتی بیشتر از وانیای واقعی دوستش دارم و کسی حق ندارد او را دوست شخصی خودش اعلام کند. حتی تو! -بهتر است بگویی، یک دوست تخیلی که از فانتزیهایم است مگرنه ونوس؟ -بله حالا هر چی …
- انتشار : 22/12/1403
- به روز رسانی : 22/12/1403