رمان خوابی از جنس مرگ

عنوانرمان خوابی از جنس مرگ
نویسندهرها صفائی
ژانرعاشقانه، فانتزی، تخیلی
تعداد صفحه139
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان خوابی از جنس مرگ اثر رها صفائی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

کاترین هر شب در کابوس‌هایش به جنگلی سیاه و وهم‌آلود کشیده می‌شود؛ جایی که سایه‌هایی ناشناخته در مه کمین کرده‌اند و زمزمه‌هایی نامش را در باد تکرار می‌کنند. با نزدیک شدن تولدش، این کابوس‌ها هولناک‌تر شده‌اند. دیگر شب‌ها پناهگاه نیستند، بلکه دری به سوی وحشتی عمیق‌ ترند. چیزی در دل تاریکی او را می‌خواند و دیگر راه گریزی نیست …

خلاصه رمان خوابی از جنس مرگ

با ترس از جام بلند شدم. بازم خواب دیده بودم، چقدر وحشتناک بود، سرم فوق العاده درد می‌کرد. آروم آروم پلک‌هام رو بالا دادم و چشم‌هام رو باز کردم. با دیدن منظره‌ی رو به روم با ترس چشم‌هام رو چند بار باز و بسته کردم، یعنی خواب نبودم. به کاخی نگاه کردم که افراد زیادی با لباس های عجیبی مشغول راه رفتن بودن بیشتر شبیه مدرسه بود تا کاخ، قدم‌هامو به سمت آن‌جا تند کردم.  تا وارد محوطه شدم همه‌ی نگاه‌ها به سمتم برگشت، با تعجب خاصی نگاهم می‌کردند جوری که انگار جن دیده بودن. با صدای بلند پرسیدم: این جا کجاست، من گم شدم، من می‌خوام به خونه برگردم.‌ تعجب افراد بیشتر شد نمی‌دونستم علت تعجبشون چیه ناگهان یکی از افراد چشم‌هاش رو

بست و دستش رو به سمتم گرفت زیر لب چیزی زمزمه کرد و نوری بنفش از کف دستش خارج شد و به سمتم حرکت کرد، با برخورد بهم بلافاصله به عقب پرتاب شدم و بیهوش شدم. چشم‌هامو باز کردم اومدم  دست‌هامو تکون بدم که دیدم دستم‌هام تکون نمی‌خورن، نگاهی به دست‌هام انداختم و با دیدن زنجیری که به دست‌هایم وصل بود. با ترس چشم‌هام رو بستم ناگهان در باز شد و مردی داخل شد، نگاه مضطربم رو بالا آوردم و نگاهش کردم. -تو کی هستی، چطور اینجا اومدی؟! از ترس زبونم بند اومده بود. -نمی‌شنوی دختر میگم تو کی هستی؟ زیر لب گفت: انگار اینطوری نمی‌تونم چیزی بفهمم. دست‌هاش رو بالا آورد و چیزی رو زیر لب زمزمه کرد. با ترس نگاهش کردم یاد اون

فردی افتادم که داخل محوطه با همین کارها من رو به عقب پرتاب کرده بود. واقعا این جا کجا بود؟ ناگهان مسخ شدم. -اسم تو چیه؟! من کاترین جونز هستم. چشمام رو باز کردم. اولین چیزی رو که حس کردم بیحال بودنم بود. حس می‌کردم تمام قدرتم رو ازم گرفتن، نمی‌دونم چیشده بود تمام تلاشم رو کردم که از زمین بلند شم ولی نتونستم، بعد از چند دیقه دوباره تلاش کردم موفق شدم. با قدم‌های سست به سمت در رفتم. با تعجب به در نگاه کردم که دستگیره‌ای نداشت ناخودآگاه توجهم به صداهایی که از اون ور در میومد جلب شد. -بعد از سال‌ها یه آدم از زمین اومده اما چطور ممکنه… طبق قانون اون یا باید اعدام شه یا طی یک مراسم به یکی از پادشاهان …

دانلود رمان خوابی از جنس مرگ
1.55 مگابایت
PDF
Picture of Mehdi Ansari
Mehdi Ansari
من، مهدی انصاری، مدیر و بنیان‌گذار رمان بوک (RomanBook.ir)، با عشقی ژرف به ادبیات فارسی و جهان، بستری برای گردآوری، ویرایش و عرضه رمان‌های فارسی و خارجی و همچنین پرورش نویسندگان فراهم کرده‌ام. هدف و رسالت من، حفظ اصالت و ترویج ادبیات داستانی فارسی و پیوند دادن قلم‌ها و اندیشه‌هاست. رمان بوک نه یک سایت، بلکه آرمانی برای شکوه دوباره ادبیات فارسی است.
دیدگاه کاربران درباره رمان خوابی از جنس مرگ
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها