رمان نیروی اهریمنی‌اش: خنجر ظریف

عنوانرمان نیروی اهریمنی‌اش: خنجر ظریف
نویسندهفیلیپ پولمن
ژانرفانتزی، تخیلی، ادبیات داستانی، ادبیات کودک و نوجوان
تعداد صفحه483
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان نیروی اهریمنی‌اش: خنجر ظریف (جلد دوم) اثر فیلیپ پولمن به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

در جلد دوم از این داستان تخیلی، “لایرا”، دختری است که در کالج آکسفورد، مشغول به تحصیل است. او از طریق مدرس‌های خود به حقایقی پی می‌برد که از جمله آن‌ها “دستگاه واقع‌نما” است. پس از مدتی که از این کشف می‌گذرد، “لایرا” متوجه می‌شود که نوجوانان زیر ۱۵ سال از نقاط مختلف توسط گروهی ربوده شده‌اند. این گروه قصد دارند تا شیتان ـ همزاد هر انسان که به شکل حیوان نمود دارد ـ این بچه‌ها را از آن‌ها جدا کنند و بدین وسیله بچه‌ها را نابود سازد. در پایان نیز “لایرا” توسط همین‌ گروه ربوده می‌شود …

خلاصه رمان خنجر ظریف

از پله‌ها پایین رفت و وارد راهرویی باریک شد که لوله‌هایی سفید از بالای آن می‌گذشت و با نور چراغ برق روشن بود و در هر سوی راهرو درهایی دیده می‌شد. آرام جلو رفت و گوش تیز کرد تا آنکه صداهایی شنید. انگار جلسه‌ای در جریان بود. در را باز کرد و وارد جلسه شد. ده دوازده نفر دور میز بزرگی نشسته بودند. یکی دو نفرشان یک لحظه به سمت او نگاه کردند و با حالتی منگ به او خیره شدند و در چشم به هم زدنی او را فراموش کردند. بی‌صدا کنار در ایستاد و تماشا کرد. ریاست جلسه بر عهده‌ی پیرمرد بود که خرقه‌ی کاردینال‌ها را بر تن داشت و بیقه ظاهراً کشیش‌هایی با درجات مختلف بودند جدای از خانم کولتر که تنها زن حاضر در جلسه بود. خانم کولتر پالتوی خز خود

را پشت صندلی انداخته بود و گونه هایش در گرمای داخل کشتی گل انداخته بود. سر افینا پکالا با دقت به اطراف نگاه کرد و کس دیگری را هم در اتاق دید: مردی با صورت لاغر و شیتانی به شکل قورباغه که در سوی دیگر میز کنار کتاب‌هایی جلد چرمی و یک دسته کاغذ زرد نشسته بود. اول فکر کرد او کارمند یا منشی است تا آنکه دید او مشغول چه کاری است. مرد داشت با دقت به وسیله‌ای طلایی که شبیه قطب نما یا ساعتی بزرگ بود نگاه می‌کرد و هر از گاهی مکث می‌کرد تا آنچه را که فهمیده یادداشت کند. بعد یکی از کتاب‌ها را باز می‌کرد، با زحمت فهرست راهنما را می‌گشت سر آن وسیله و به صفحه‌ی مربوط رجوع می‌کرد و یادداشت بر می‌داشت و دوباره بر می‌گشت. سر افینا پکالا

برگشت به بحثی که سر میز در جریان بود، چون کلمه‌ی جادوگر به گوشش خورد. یکی از کشیش‌ها گفت: او درباره‌ی بچه اطلاعاتی دارد. اعتراف کرد که اطلاعاتی دارد. همه‌ی جادوگرها راجع به او چیزهایی می‌دانند. کاردینال گفت: نمی‌دانم خانم کولتر چه اطلاعاتی دارد. آیا چیزی هست که او بخواهد به ما بگوید؟ خانم کولتر به سردی گفت: باید ساده تر از این حرفتان را می‌زدید. فراموش کردید من یک زن هستم، عالیجناب، و مثل مقامات کلیسا ظرافت ندارم. این چه واقعیتی است که من باید راجع به آن بچه بدانم؟ حالت چهره کاردینال خیلی معنی دار بود اما حرفی نزد. سکوت برقرار شد، بعد کشیشی دیگر با حالتی عذرخواهانه گفت: انگار حرف از یک پیشگویی است. می‌دانید …

دانلود رمان خنجر ظریف
3.8 مگابایت
PDF
Picture of Mehdi Ansari
Mehdi Ansari
من، مهدی انصاری، مدیر و بنیان‌گذار رمان بوک (RomanBook.ir)، با عشقی ژرف به ادبیات فارسی و جهان، بستری برای گردآوری، ویرایش و عرضه رمان‌های فارسی و خارجی و همچنین پرورش نویسندگان فراهم کرده‌ام. هدف و رسالت من، حفظ اصالت و ترویج ادبیات داستانی فارسی و پیوند دادن قلم‌ها و اندیشه‌هاست. رمان بوک نه یک سایت، بلکه آرمانی برای شکوه دوباره ادبیات فارسی است.
دیدگاه کاربران درباره رمان نیروی اهریمنی‌اش: خنجر ظریف
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها