دانلود رمان بهار رسوایی اثر حدیثه ورمز
دانلود رمان بهار رسوایی از حدیثه ورمز به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
ما را دنبال کنید این لحظه با رمان عاشقانه ای دیگر از بهترین سایت رمان: عماد و برادرش دلیل مرگ پدرشان را بهار و برادرانش میدانند و قصد انتقام از خانواده آنها دارند، اما کینه توزی آنها منجر به رسوایی می شود و خانواده ها تصمیم می گیرند برای اتمام تقاص ازدواجی میان بهار و عماد صورت گیرد، عماد مردی ناهموار و پرخاشگر است که تمام مدت در پی آزار رساندن به بهاری بوده که اکنون در تلاش است سردی زندگیشان را از بین ببرد …
خلاصه رمان بهار رسوایی
سری تکان داد و با خنده از کنارم گذشت، پشتم به او بود اما سر و صدایی که می آمد نشان می داد مشغول جمع کردن خراب کاری های من است … دوست داشتم کمکش کنم اما نمی شد، امتحان واجب تر از شکم گرسنه ام بود …خدا بمن صبر بده آخه من این همه به تو نصحیت کردم دختر کو جواب اون حرفا کو؟ … غرغرهایش را به جان خریدم و دوباره سر رحل برگشتم … آفتاب گرم خرداد ماه درست بر فرق سرم می تابید و اوج گرمایش مرا حسابی کلافه کرده بود.
لبه های چادرم را کمی باز کردم و قدم هایم را بلند تر برداشتم … زیر لب سوره ی الرحمن را زمزمه می کردم تا مبادا یادم برود، هیچ وقت شانس نداشتم و تا خانم عبادی را می دیدم همه چیز از سرم می پرید … با وارد شدنم به مسجد، به سمت آب خوری رفتم و سر و صورتم را شستم … این شدت از گرما آن هم در اواخر خرداد عادی بود اما من از گرما بیزار بودم و انتظار زمستان و سرما را می کشیدم ولی کاش می توانستم علایقم را تغییر دهم، سرمای هوا آدم ها را نیز سرد می کند
صدای صلوات بقیه نشان دهنده ی تشویق کردنشان بود … بلند شدم و به سمت میز خانم عبادی رفتم … زنی محجبه که معلم کلاس قرآن و صد البته برادر زاده ی خان جون بود اما چون اخلاقش جدی و سخت بود، به نامش پسوند خانم می گذاشتم …
موضوع رمان رو دوست داشتم. ابتدای داستان خوب شروع شد اما بعدش دیالوگها تکراری و خسته کننده شدن.
قلم خوب،موضوع جالب،دقت در جزییات و در کل رمان خیلی خوبی بود از اونایی که باید یه نفس تا اخر بخونی👌👌👌👌👌
عالی.قلم روان و زیبایی داشت نویسنده.
عالی بود