دانلود رایگان رمان در پناه آهیر اثر م.ابهام
دانلود رمان در پناه آهیر اثر م.ابهام به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
افرا دختری است که سرنوشتش با دزدی که یک شب خانه شان آمده گره میخورد و تقدیر باعث و سرنوشت باعث میشود دل به مردی ببندد که پناه و حامی شده برای او، عاشق آهیر جذاب و مرموز …!
خلاصه رمان در پناه آهیر
رفتم توی آشپزخونه و چایهای کمرنگی توی استکانهای پایه نقره ای که مامان آماده گذاشته بود ریختم اولین حرکتمو زدم برای اثبات بی لیاقتیم و کمی از چایی های بی رنگ و رو رو ریختم توی سینی تا بفهمن چقدر بی سلیقهم.. دوباره وارد پذیرایی شدم و اول چای رو به مریم خانم تعارف کردم و به ترتیب به اونایی که پیشش نشسته بودن. مرد میانسالی که حتما پدر پسره بود کنار دخترش نشسته بود و با محبت نگاهم کرد و موقع برداشتن چای گفت ماشاء الله دخترم.. از مقابلش رد شدم و مقابل کسی که روی مبل کناری نشسته بود وایسادم.. از دیدن شلوار کتان مشکی و کت بهاره کرم رنگی
که تنش بود مطمئن شدم آقای داماد اوشون هستن و سرمو بلند کردم تا هم ریختشو ببینم هم چای تعارفش کنم. سرمو که بلند کردم نگاهم افتاد به دو تا چشم آبی طوسی آشنا و موهای بلند طلاییش که نگاهمو اسیر کرد. ولی این این پسر این که آهیر بود… آهیر امانی!!! سینی چای از دستم افتاد و سه استکان چای ریخت روی پاها و شلوار آهیر..! آخ خفه ای گفت و از جاش بلند شد و صدای وای چی شدی پسرم مامانم رو شنیدم که اومده بود گند دخترشو تمیز کنه ولی من همون طور خشکم زده بود. خدایا.. چطور ممکن بود؟ آهیر… آهیر افسانه ای و رویای دخترهای دبیرستان انقلاب، تو خونهی ما
چیکار میکرد؟ و بعدش که یادم اومد برای خواستگاری من اومده، اگه بازم سینی چای دستم بود حتما یه بار دیگه ولو میشد. خواهرش با هول و ولا اومد کنارمون و گفت: سوختی آهیر؟ و بعد با حرص و فرص رو کرد به من و گفت: حواست کجاست گلم؟ داداشمو سوزوندی. فهمیدم از اون سلیطهها ست و اول کاری داره حساب منو میزاره کف دستم.. مادرش گفت: اتفاقه دیگه آنیتا جون مادر میخوای یکم بری تو اتاق پماد سوختگی بزنی؟ من هنوز همونطور سر جام وایساده بودم که آهیر گفت: نه نمیخواد. و نگاهی بهم کرد که خجالت کشیدم از ضایع بازیم و ببخشیدی گفتم و زود از مقابلش رد شدم …