رمان قهوه قجری

دانلود رمان قهوه قجری از فرنوش گل محمدی و مینا طیب زاده به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

هم اکنون در بهترین سایت رمان مطالعه کنید داستان زندگی جانان دختر زیبا و فقیر، که با استفاده از ظاهر فریبنده اش راه خود را به منزل مردان ثروتمند و مرفه باز میکند و با اجرای مراسم قهوه و ریختن داروی بیهوشی با نیرنگ اموال و سرمایه شان را به تاراج می برد، تا اینکه توسط …

خلاصه رمان قهوه قجری

ذره ذره شیر قهوه ام را می نوشیدم و تمام حواسم به اویی بود که یک ضرب تمام قهوه اش را سر کشید و مشتاق منتظر من بود که خیال نداشتم به این زودی قهوه ام را تمام کنم ابرویی بالا انداختم و در حالی که خیره چشمهایش بودم پرسیدم: درباره قهوه قجری چیزی شنیدی؟ کمی روی مبل لم داد و ابروهای کم پشتش را بالا داد … لبم را به هم فشردم و بدون اینکه چشم از چشمانش بگیرم گفتم: زمان قاجار یه نوع قهوه بود که بهش میگفتن قوه قجری

دو فنجون کنار هم یکی آلوده به سم کشنده سیانور و یکی دیگه سالم، را بیشتر توی مراسم خواستگاریا استفاده می کردند … رسم و آیین مراسم ازدواج خاندان قجر بر این بود که کسی که از خانواده قجر دختر انتخاب میکنه در مراسم خواستگاری دختری از این خاندان یا باید بمیره و یا زنده بمونه و خواستگار اگر با انتخاب قهوه، درست انتخاب می کرد، زنده می ماند و داماد خاندان میشد … البته بعدا در عالم سیاست و جنگ قدرت خاندان قاجار برای حذف رقیب یا مخالف هم از این قهوه استفاده کردن

نگاهی به پلکش که مدام روی هم می افتاد انداختم و فنجانم را کنار پاتختی گذاشتم … در حالیکه نم نمک پلکش می پرید گفت: تو خیلی … بقیه جمله اش را از یاد برد … آنقدر به هوش نبود که یادش بیایید که حتی در حال حرف زدن بوده … به چشمهایش که ذره ذره روی هم می افتاد خیره شدم و در حال جویدن گوشه لبم با خود گفتم “تحمل … تحمل … فقط باید کمی تحمل کنم” نود درصد راه را آمده بودم … چیزی نمانده بود …