رمان آرام در تنهایی

رمان آرام در تنهایی
عنوانرمان آرام در تنهایی
نویسندهحدیثه اسماعیلی
ژانرعاشقانه، پلیسی
تعداد صفحه1449
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رایگان رمان آرام در تنهایی اثر حدیثه اسماعیلی

رمان آرام در تنهایی

دانلود رمان آرام در تنهایی اثر حدیثه اسماعیلی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

آرام، دختر نوزده ساله‌ای که مادرش را از دست داده و تنها خواهرش با همسرش در خارج از ایران زندگی می‌کنند، پدر بیرحمش روی او شرط بندی می‌کند و به یک غریبه فروخته می‌شود، او دو راه بیشتر ندارد، یا به‌دست غریبه‌ای نامرد بیافتد یا اینکه فرار کند و  به یک غریبه‌ی آشنا پناه ببرد …

خلاصه رمان آرام در تنهایی

آرام اخرین نگاهش را به خانه کردو راه افتاد!سریع به طرف دری که به کوچه پشتی باز میشد رفتند.خداروشکر کسی آنجا نبود.دانیال گفت: خیلی عادی راه بیا.ماشین اون پشته. خودش هم خیلی عادی راه رفت.یک ون مشکی دم خانه شان بود.دانیال خیلی پنهانی آرام را سوار ماشین کرد و خودش هم پشت فرمان نشست

سریع حرکت کرد و از آینه به آنها نگاه کرد.متوجهشان نبودند. پایش را روی گاز فشرد و سریع از آنجا دور شد. پس از کمی دور شدن نفس های حبس شده آزاد شد!به ترمینال که رسیدند دانیال روبه آرام گفت: من… من نمیتونم باهات بیام. تو خودت باید تنها بری. برای امنیت خودته. منو میشناسن. میدونم آدماش همه جا هستن.یکی منو ببینه سریع بهش خبر میده. من میام… میام بهت سر میزنم… قول میدم. فقط توهم بهم زنگ بزن. نه نه. من خودم بهت زنگ میزنم.فقط خودم

برو…زود برو بلیط بگیر. هرجا میخوای بری برو! فقط تو اراک نمون. برو یه شهری که توش آشنا داشته باشی باشه؟؟ آرام سرش را تکان دادو بعد با چشمانی پرازاشک از ماشین پیاده شد.فعلا زندگی اش مهم تر از ناراحتی اش بود.پس خیلی عادی به طرف باجه بلیط فروشی رفت.رو به مرد گفت: سلام. من…

بلیط میخوام. واسه همین الان مرد با صدای کلفتی گفت: بلیط کجا؟؟؟؟ آرام چشمانش را بست! تنها کسی که میتوانست به او کمک کند و از او حمایت کند او بود.فقط او. چشمانش را باز کردو گفت: تـ…تهران مرد سریع یک بلیط تهران به او داد وگفت: اتوبوس یه ربع دیگه راه میوفته.برو آرام از لحن مرد ناراحت شد،اما چیزی نگفت. به جایی که مرد گفت رفت. بلیط خودش را نشان داد. مرد نگاهی به او انداخت. بلیطش را گرفت و گفت: بیا خانوم.این ماشین میره تهران آرام پله های اتوبوس را بالا رفت و روی یک صندلی دونفره،کنار شیشه نشست

بغضش ترکید.تازه فهمید چه به روزش آمده. در دل گفت: هــــه! بابام روم شرط بست پسردوست بابام اومد منو نجات داد.خدایا چرا من آخه؟منو باید به همین راحتی میذاشت وسط. اینم بابائه؟؟؟اون بالا شما به این آدم میگین بابا؟ و اشک هایش را پاک کرد.فردی کنارش نشست.خود را جمع و جور کرد.فعلا از هر آدمی میترسید

پیرزنی که کنارش نشسته بود بی توجه به او سرش به صندلی تکیه داد و خوابید. آرام هم سرش را به شیشه تکیه داد. بعد از چند دقیقه اتوبوس حرکت کرد.آرام با خود گفت: یعنی میشه همونجا باشن؟ خدایا ازت خواهش میکنم.خونشون همون باشه. هرچند اونم زیاد یادم نمیاد! کوله پشتی اش را به خود فشرد. تمام مسیر به بیرون نگاه کرد. با صدای راننده به خود آمد: ترمینال تهران! پیاده شین …

دانلود رمان آرام در تنهایی
4.88 مگابایت
PDF
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان آرام در تنهایی هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان آرام در تنهایی

لطفا پس از مطالعه رمان آرام در تنهایی نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Arefe
1 سال قبل

رمان خوبی بود دوست داشتم😇

Vamiri
1 سال قبل

رمان قشنگی بود😍

زهرا
1 سال قبل

من خوندمش بسیار خوب بود و نمیشه گفت عالیه ولی غلط املایی و ویراستاری نداشت و درکل داستانی بود که بعضی جاها ایرادات مفهومی داشت ولی باز میگم بسیار خوب رو میگیرد، موفق باشید

error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک