رمان دژخیم ریحانه مهتاج

رمان دژخیم
عنوانرمان دژخیم
نویسندهریحانه مهتاج
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1759
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رایگان رمان دژخیم اثر ریحانه مهتاج

رمان دژخیم

دانلود رمان دژخیم اثر ریحانه مهتاج به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان

روبروی پنجره بزرگ اتاقش نشست، روی صندلی چوبی، سیاهی بر آسمان رخت پهن کرده بود و چون پرنده ای بزرگ ب بال هایی گشوده بر همه جا سایه انداخته بود، آرام سیگار گران قیمتش که مارک دانهیل روی آن خودنمایی می کرد را روشن کرد، پک عمیقی به سیگارش زد و به فردا فکر کرد. فردایی که بی شک برای او از هر چیزی زیباتر و جذاب تر بود….

خلاصه رمان دژخیم

آقای دزد، من دیگه هیچی برای از دست دادن ندارم عاقد با نام خدا کارش را شروع کرد و در آخر گفت: برای بار آخر میپرسم آیا وکیلم شما را به عقد دائم رستاک اقتدار منفرد فرزند امیر مصطفی اقتدار منفرد با مقدار مهریه تعیین شده در بیاورم؟ نیلو نفس عمیقی گرفت و قطره اشکی بر گونه اش چکید حواسش در این مجلس نبود اما با فشار دست رستاک به خود آمد

بله رو بگو دیگه علافمون کردی کمی تعلل کرد و در آخر گفت: بله صدای دست زدن در خانه پیچید و چند ثانیه بعد صدای محکم بله گفتن رستاک گوش هایش را آزار داد … تمام اسناد را امضا کردند، هر چیزی که نیلو را زن شرعی و قانونی رستاک می نامید، پرویز و هامون شاهد عقد بودند، بعد از تمام شدن کارها عاقد خداحافظی کرد و رفت، ازدواج کرد

به همین آسانی، بدون پدر و مادر حتی بدون رقص و آهنگ، بدون دوستانش و برادرانش، بدون تالار و هرچیز دیگر که رویایش بود … رستاک در حال در آوردن کتش بود و هامون و هیوا با خنده برای نیلو آرزوی خوشبختی می کردند … نیلو خانم خوشبخت بشی انشاالله این داداش رستاک ما کله خر هست

ولی خب میشه اوکی کنیش در تمام جواب حرف های هامون لبخند زد، هیوا محکم در آغوشش گرفت … واقعا خوشحالم براتون عزیز دلم چقدر تو خوشگلی و باز هم لبخند، هامون نزدیک رستاک شد و دست روی شانه اش گذاشت … داداش طلا تو خونت داری طلا، قدرش رو بدون خیلی خوبه برگام ریخت رستاک چینی به ابروهای سیاهش داد

اَه خیل خب تو ام با این اخمت باشه فهمیدم غیرت داری، مرده شورت رو ببرن رستاک، دختره هیکل و قیافه اش بیسته به من چه مربوطه؟ مگه من گفتم این شکلی باشه؟ انگار من گفتم انقدر جذاب باشه … هامون داری بیشتر از کپنت حرف می زنی زیپ دهن وا موندت رو بکش تا یکم استراحت کنم

آخ گفتی داداش این عاقد مغزم رو خورد لعنتی یه بند داشت حرف می زد گاه نصیحت میکرد گاه شغلت رو می پرسید گاه از مزایای ازدواج و بچه داری … میگفت گاه… اَه بسته دیگه چقدر حرف می زنی … خب باشه بیا لال شدم …

دانلود رمان دژخیم
5.33 مگابایت
PDF
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان دژخیم هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان دژخیم

لطفا پس از مطالعه رمان دژخیم نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
غفرانی
1 سال قبل

زیادتوضیح داشت ولی کلیت داستان خوب بود .

سلنا
2 سال قبل

نمیدونم چرا دختر تمام رمان ها زیبا و جذاب هستن و وقتی عقد ومحرم هستن اذیت و آزار حساب نمیاد و چنان میگه بچه سال انگار ۱۳ سالشه ۱۸ و ۱۹ سال بچه نیست واختلاف ۱۲ سال هم چیزی نیست یکم بروز کن رمان نوشتنت رو در کل قلمت خوبه شاید برای ۱۰ تا ۲۰ سال خوبه ولی بیست به بالایکم تو ذوق میزنه تو ژانر من نبود

FBT
2 سال قبل

عالی بود

error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک