دانلود رایگان رمان رودخانه بی بازگشت (بازنویسی) اثر فریده رهنما
دانلود رمان رودخانه بی بازگشت (بازنویسی) اثر فریده رهنما به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
رکسانا با پسر عمویش داریوش از بچگی نامزد بوده ولی در پی اتفاقاتی این نامزدی بهم میخورد و ۲ سال بعد رکسانا با سامان پسر ثروتمند و زیبای همسایه ازدواج میکند. از این ازدواج پنج سال میگذرد و روزی رکسانا نامه ای دال بر خیانت سامان در جیب او پیدا میکند و برای رسوا کردن سامان به همراه داریوش به زنجان میرود. این سرآغاز اتفاقاتی میشود که …
خلاصه رمان رودخانه بی بازگشت
اصلا نفهمیدم چطور شد که این تصمیم را گرفتم. مردی که به اين سادگي خانه و زندگيش را رها کند و به دنبال زن دیگری برود، به چه درد میخورد؟ آن هم بعد از آن همه عشق و دلدادگي و جملات فریبنده ای که به عنوان معجون عشق به خوردم داده بود چه خوب شد که ماه زیر ابر پنهان نماند و به همبن سادگي توانستم رسوایش کنم همه چیز از یه لکه چربي که شب گذشته در موقع صرف شام در منزل خانجون بر روی پیراهن سفد آهاردار سامان افتاد، شروع شد آن قدر از لکه دار شدن پیراهنش دستپاچه بود که اصلا به فکر نامه ای که
در جیب آن پنهان ساخته و باعث لکه دار شدن دامن وفاداری و اثبات بي وفايي اش ميشد، نبود. از چمدان سفری لباس دیگری بیرون آورد و پوشید و آن را به من سپرد تا ترتیب شست و شویش را بدهم، اما خانجون که اصرار داشت همان شبانه شسته شود، خطاب به من گفت: بلند شو تنبلي نکن رکسانا لک چربي اگه بمونه دیگه نمیشه پاکش کرد. پاشو برو تو مطبخ آب گرم کن بشورش. با بي حوصلگي گفتم: الان دیر وقت است. کلي رخت چرک در زیر زمین خانهام انباشته شده خیال داشتم وقتي آفتاب در آمد بدهم مستوره بشوید ولی
انگار به این زودیا از آفتاب خبری نیست باهاش قرار گذاشتم فردا صبح اول وقت در زیر زمین آب گرم کند و ترتیب شستن شان را بدهد. ای کاش همان دیشب خانجون پیله میکرد و به این راحتيها کوتاه نميآمدو قبل از سفر باعث رسوايي دامادِ دخترش میشد. چون قرار بود سامان صبح زود راهي شود. شب را همانجا ماندیم در موقع خداحافظي نگاهش محبت آمیز بود و کلامش گرم و مهربان و خیلی راحت نفرتش را از این جدايي های اجباری آشکار ميساخت. دست نوازشگرش به آرامی بر روی چهره و گیسوان ماندانا در حرکت بود و …