رمان مجمع الناز

رمان مجمع الناز
عنوانرمان مجمع الناز
نویسندهراضیه درویش زاده
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1820
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رمان مجمع الناز اثر راضیه درویش زاده

رمان مجمع الناز

دانلود رمان مجمع الناز اثر راضیه درویش زاده به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم

لذت ببرید از داستان رمان عاشقانه جدی از سایت رمان بوک: ارغوان زنی جوان که به تازگی همسرش رو از دست داده، با پسر کوچکش و مادرش زندگی میکنه که درگیر رسم غلط ازدواج خانوادگی با برادر شوهرش میشه و …

خلاصه رمان مجمع الناز

لب تر کرد و سر رو بیشتر توي تخت فرو بردم … تو بلند شو، قول می دم … پرید تو حرفم، نگاهش رو توي چشم هام گردوند نگفتی گردنبند توي دستت چکار می کرد؟ تصمیم گرفتم راستش رو بگم تا شاید زودتر بلند بشه … میخواستم پلاکش رو ببینم یه دستش چنگی تو موهاش زد و از حالت بهم ریختگی درشون آورد خب؟

از اینکه دستش رو بلند کرده و سمته راستم براي بلند شدنم کامل آزاد شده بود سو استفاده کردم، اما تا خواستم کمرم رو کج کنم تا از زیر تنش کنار برم دستش روي بازوم نشست، اخم ها توي هم رفت یک بار نگفتم وقتی یه چیزي می گم گوش کن!؟ مگه دارم میکشمت که هی میخواي فرار کنی؟ لب گزیدم نه ولی خب!

خب چی؟ نگاه کلافه و دگرگونم رو به چشم هاش که سراسر آرامش بود … دوختم وقتی به جواب درست و قانع کننده ایی نرسیدم، دوباره تکرار کردم کار دارم لبخند کجی گوشه ي لبش نشست، الحق که خیلی هم بهش می اومد … از روم بلند شد و گفت: اوکی برو از خدا خواسته به سرعت از رو تخت بلند شدم، قدم اول به دوم نرسیده دستم رو کشید و تا به خودم بیام کنارش نشوند

حیرت زده به چشم هاي بستش زل زدم، انقدر محکم بازوهام رو گرفته بود که نمیتونستم کاري کنم … قلبم تند تند میزد و تمانم تنم یخ بسته بود، شده بودم مثل عروسکی که هیچ کنترلی از خودش نداشت … نشوندم روي تخت و با قدم هاي بلند و محکم از اتاق بیرون رفت با صداي بسته شدن تکونی خوردم و تازه به خودم اومدم

صورتم میسوخت … چشم هام رو بستم قطره اشکی آروم روي گونم چکید … برو جلو بشین اشوان؟ با تعجب نگام کرد چرا مامانی؟ دوست نداري مگه؟ دوست دارم لبخندي به روش زدم … پس برو بشین … از سالن بیرون اومدم، با دیدن شاهرخ که داشت میرفت سمته ماشین، خجالت زده سرم رو پایین انداختم

از ظهر تا الان هر چقدر می خواستم خودم رو آروم کنم نمیشد … سعی داشتم با این فکر که شوهرمه خودم رو متقاعدکنم که خجالت نکشم اما نمیشد … اشوان جلوتر از من دوید و سوار ماشین شد … شاهرخ هم سوار شد بدون ذره ایی تردید در عقب رو باز کردم و سوار ماشین شدم …

قیمت : 25000 تومان
خرید و دانلود فوری
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان مجمع الناز هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان مجمع الناز

لطفا پس از مطالعه رمان مجمع الناز نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک