رمان مهیل

رمان مهیل 1
عنوانرمان مهیل (نگارش کامل)
نویسندهصبا ترک
ژانرعاشقانه، معمایی
تعداد صفحه1756
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رمان مهیل (نگارش کامل) اثر صبا ترک

رمان مهیل 3

دانلود رمان مهیل اثر صبا ترک به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

چیمن، اختلافات طایفه ای به همراه خانواده سمت تهران کوچ می‌کنند، در آنجا به کمک آقای مظلومی به زندگی‌شان سر و سامان می‌دهند، ولی خیلی زود چیمن بر اثر بیماری مادرش و چند ماه بعد جهت برق گرفتگی پدرش را از دست می‌دهد، چیمن می‌ ماند و خانوده مظلومی که سرپرستی او را می‌پذیرد و هم اتاقی دخترشان مانا می‌شود و این آغاز قصه ی جدید زندگی چیمن هست و با ورود آقای میم (مرد ترسناک) همه چیز دگرگون میشود …

خلاصه رمان مهیل

یک روز اتفاقی که پدرم رفته بود جایی برای کارگری و باغبانی، صاحبکارش از پدرم خوشش آمد. خودش مدیر شهرداری بود. همان شد که بخت با ما یار شد و پدرم را به آنجا برد و به کار گرفت برای باغبانی فضای سبز. تابستان و بهار و قسمتی از پاییز، من و مادرم هروقت میشد و درد سینه اش اجازه میداد با هم میرفتیم و بساط میبردیم تا کنار پدرم وقت بگذرانیم. کمی که از رفاقت پدرم و آن مرد صاحب کار گذشت و مهر پدرم به دلش افتاده بود، خواست به زیرزمین خانه‌ای او نقل مکان کنیم.

پدرم در ازای پرداخت اجاره پذیرفت. این شد که ما ساکن خانه‌ای ویلایی و قدیمی هستیم، که پدرم اوقات بیکاری به حیاط و باغچه و امورات خانواده‌ای اقای مظلومی همان صاحبکار که می‌رسید و مادرم را هم می‌کردم کمک خانم او بود که پزشک بود و بیشتر وقتش را در بیمارستان و مطب می‌گذشت. مانیا تنها دختر خانواده مظلومیست و فقط با من یک ماه تفاوت سنی داشت… این عجیب نیست که بگویم او مثل خواهر دوقلویم بود. فقط ۶سال داشتم که به خانه‌ای مظلومی مکان‌هایی را منتقل کردم

زندگی ما بعد از جابه جایی رنگ و رویی بهتر گرفت؛ پدرم شغلی ثابت داشت با حقوق خوب، مادرم کمک مبینا خانم میکرد و او هم دستمزد می گرفت. ارتباط خوبی بین همه‌ی ما بود، فاصله ی طبقاتی را واقعاً حس نمی‌کردم. خانواده مهربانی مظلومی دینی به گردن ما انداخته بود، اما همه چیز به همینراحتی نگذشت. ۱۰سالم بود که سر دردهای مادرم امانش را برید، گاهی اوقات از درد فریاد میکشید، خانم دکتر وقتی متوجه مادرم شد به سرعت او را برای آزمایش های لازم درمان کرد.

آنچه زندگی ما را سیاه کرد فقط یک نتیجه بود «سرطان مغز» تومورهای پیش روندهای که فقط یک ماه فرصت داد تا کنار مادرم باشم. روزهای سیاهی که پی آن آمد کم نبودند. تنهایی و درد رفتن مادر، اشکها و بیتابیهای پدرم که ساعتها تا صبح لباسهای مادرم را میبویید و‌عکسهایش را میبوسید. خیلی یادم نیست که با هم زیاد حرف میزدند جلوی من، ولی آن «آکو» جان گفتنش که هیچوقت بدون قربان صدقه رفتن نبود. مادرم میگفت عاشق چشمان پدرت شدم

چشمان پدرم رنگ قشنگی دارد. شبیه رنگ چشمهای من، مادرم میگفت رنگ عسل کوهیست، نه خیلی روشن و نه تیره، زلالِ زلال. من شبیه هیچکدام نبودم. گفتم که مادرم خیلی زیبایی نداشت، بچه که بود از الاغ روی سنگها افتاد و داغان شد، اما پدرم که همان بچگی عاشقش بود، می گفت صورتش قبل از آن اتفاق شبیه من بود.

وجه اشتراکمان رنگ طلایی و پوست سفیدمان میشد، پدرم کرایه سیاه رنگ با پوستی آفتابسوخته بود. اما چشمان مادرم رنگ آبی آسمان بود و قد بلند بود من و پدرم. خلاصه ترکیب عجیبی بودیم از زیبایی و زشتی و عشق. چند ماه بعد از مرگ مادرم، آقای مظلومی کمک کرد که …

قیمت : 24000 تومان
خرید و دانلود فوری
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان مهیل (نگارش کامل) هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان مهیل (نگارش کامل)

لطفا پس از مطالعه رمان مهیل (نگارش کامل) نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مهسا
2 ماه قبل

این رمان عالیه برا خوندنش به شک.نیفتید

م . رحیمی
1 سال قبل

لذت بردم عالیی بود

کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک