دانلود رایگان رمان عنکبوت اثر آزیتا خیری
دانلود رمان عنکبوت اثر آزیتا خیری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
عده ای کوه نورد جسد دختری را پیدا میکنند، سرگرد کسرا مسؤل رسیدگی به این پرونده میشود طبق گزارش پزشکی قانونی مرگش مشکوک و با سم نوعی عنکبوت بوده است که برای درمان ناباوری استفاده میشود و طی تحقیقات معلوم میشود که این عنکبوت ها متعلق است به …
خلاصه رمان عنکبوت
سالن شلوغ بود موسیقی ملایمی از اسپیکرهای گوشه و کنار سالن به گوش میرسید و جلوه بی نظیر هنر شاگردان استاد کامران نگاه ها را به خود میکشید. آهو مقابل تابلویی ایستاد تصویری بود از یک زن که قطره ای اشک با بزرگنمایی روی صورتش دیده میشد. اما از آن پررنگ تر جای قلبی بود که روی سینه اش خالی شده بود. امین نفسی کشید و میان آن شلوغی، با لحنی تأسف بار پرسید: به تو حرفی نزد؟ لبخند آهو گرم بود جواب داد: پونه عادت داره حرفاشو با نقاشی بگه. او با پوزخند به طعنه گفت: دیگه خیلی حرفاشو
تابلو کرده اهو آهسته راه افتاد و کمی جلوتر مقابل تابلوی دل ایستاد و خیره به قلبی که به نگاه بیننده تقدیم میشد، زمزمه کرد: خیلی سعی کردم بفهمم این نقاشیهای بی دل رو برای کی میکشه اما.. -توداریش به مادرش رفته امین این را گفت و از دور به فرنگیس نگاه کرد. او تازه رسیده و همین حالا گونه پونه را می بوسید. اهو رد نگاه همسرش را گرفت و لحظه ای بعد به سوی تابلوی دیگری رفت. پونه هیجان زده گفت: چقدر دیر کردی مامان. فرنگیس لبخند زد و جواب داد: ببخش عزیزم میکاپمو ناچار شدم چند بار عوض
کنم. پونه با سرخوشی خندید دست مادرش را گرفت و وقتی او را به سویی میکشید گفت: بیا میخوام مامان خوشگلمو به استادم نشون بدم. فرنگیس با آن کفشهای پاشنه بلند به دنبال پونه کشیده شد و با خنده ای جمع و جور گفت: آروم تر عزیزم زشته این جوری. پونه نشنید از دور خیره مانده بود به کامران که در گوشه ای خلوت با رزا گرم حرف بود. لبخندش رفت و جای آن نفس بلندی کشید. فرنگیس پرسید: دوستته؟ بله. این را پونه گفت و بلندتر صدا زد:استاد! رزا زودتر به سوی آنها چرخید و کامران بیمیل چشم از …
زیبا و با دقت نوشته شده بود👌👌👌👌
واقعا جذاب بود
خیلی قلم و رمان های این نویسنده رو دوست داشتم حتما بخونید عالی بود
رمان خوبی بود برای خوندن
دومین رمانی بود که از خانم خیری خوندم
خسته نباشی بانوی خوش قلم
بدون ایراد و متنوع
خسته نباشید عزیز
عالی بود
یکی از بهترین رمان هایی بود که خوندم
من از رمان هایی که تا پایانش هیچی معلوم نیست خیلی خوشم میاد
ممنون از قلم زیباتون
رمان خیلی عالی هستش معرکه بود فقط فونتش شدید درشت بود چشمام هنوز درد میکنه.ویراست لازمه
رمان قشنگ و جذابه، اما پر از غلط املایی، صفحات جابجا شدن و پس و پیش هستن، فایل ایراد داره ظاهرا
سلام
رمان باحالی بود
واقعا داستان مثل تارای عنکبوت بهم گره خورده بود
خیلی خوب بود ولی رمان ویراستاری میخواد بعضی جاها جمله قابل فهم نبود
زمانی خانم خیری قشنگن
البته من رمان ماهی زلال پرست رو به عنکبوت ترجیح میدم ولی در کل قشنگ بود
خیلی دوست دارم رمانهای دیگشونو بخونم ولی واقعا قیمت کتابا بالاست😐🥲
سلام،ممنون ازنوشته های پرمغزشما،بسیاربه جاوزیباازمکانهاوحتی کلمات استفاده کرده بودن،درسته که خیلی شلوغ بودوکمی هم درهم که به درستی تشخیص داده نمیشداماعالی بود،خسته نباشیدوتشکرمیکنم ازنویسنده ی عزیز،منتظرنوشته های زیباتون بازهم هستیم
پر از غلط املایی هست
پر از گره و ماجرا
خواننده دقیقا مثل سرگرد کسرای داستان ، سردرد و سرگیجه میگیره
در کل مثل نوشته های قبلی خانوم خیری جذاب نبود.
سللم خیلی رمان خوبی