رمان پادشاه زمستان

رمان پادشاه زمستان 1
عنوانرمان پادشاه زمستان
نویسندهمیسنا میم
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه2648
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان پادشاه زمستان اثر میسنا میم

دانلود رمان پادشاه زمستان اثر میسنا میم به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

من مسیحم… مسیح رادان.. مردی که از همسرش خیانت دید و دیگه به هیچ زنی اعتماد نکرد… با اجبار پدرم دختر ریزه میزه ای رو به عقدم درآوردن و تا دلم خواست حرص خیانت زن قبلیمو سرش خالی کردم ولی اون بهم ثابت کرد که همه زنا خائن نیستن ولی من احمق کوتاه بیا نبودم و مدام اذیتش می‌کردم تا وقتی که یهو غیبش زد. کل دنیا رو زیر و رو کردم تا پیداش کنم. همه جستجوم خلاصه شد تو پیدا شدن جنازه زن موردعلاقم و در آخر یه سنگ قبر وسط سینه قبرستون…چند سال بعد با دیدن زنی بچه به بغل خون در رگام یخ بست … خودش بود… رزای من …!!

خلاصه رمان پادشاه زمستان

همین که از اتاق بیرون رفتم مامان رو دیدم که خوشحالی به سمتم اومد و گفت: چیزی کم ندارین مادر. _نه مامان چیزی مگه قرار بشه که اینو میگین. _مسيح ما حرف زدیم دیگه بعدشم نبینم عروسم رو ناراحت کنیا. _مامان ما حرف زدیم و شرطم یادتون رفته انگار. _هواش رو داشته باش رزا مثل بقیه دخترا نیست. _چشم مامان الان اجازه میدی مهمونا رو بدرقه کنم؟ _برو مادرگ لبخندی بهش زدم و از پله ها پایین رفتم سالن خالی شده بود سمت در عمارت رفتم که آقا جون و علی آقا درحال خداحافظی با مهمونا بودن بعد از یه ساعت

وقتی همه رفتن علی آقا رو کرد بهم و گفت: خان دخترم رو بهت می‌سپارم روح رزا از برگ گل ظریفتر و پاکتره خیالتون راحت رزا خط قرمز منهگ اقاجون: دخترت دختر منه و از این به بعد اینجا زندگی می‌کنه و آخرهمین ماه هم جشن ازدواجشون رو می‌گیرم قبل اینکه بخوان برن عروسی دختر ده گوهرک… بعد از یکم حرف زدن اقاجون با علی آقا خداحافظی کرد و رفت سمت اتاقش و منم با علی آقا به سمت طبقه بالا رفتم که بخواد با رزا خداحافظی کنه سمت اتاقم قدم برداشتم در زدم و بعد از چند ثانیه در اتاق رو باز

کردم که چشمم خورد به رزا که توی آغوش راحله خانم بود و گریه می‌کرد و مامانم داشت دلداریش می‌داد و مایسا هم فين فين مي‌كرد عزیز جونم با لبخند بهشون نگاه می‌کرد که با دیدن ما سرفه ای کرد و گفت: خب دیگه دخترم رو اینقد اذیت نکنین بذارین با باباشم خداحافظی کنه. سمت عزیز جون رفتم و پشت سرش ایستادم که مایسا اومد و بازوم رو گرفت و سرش رو به بازوم تکیه داد با این حرکتش یاد رزا افتادم که توی اتاق مایسا بهم چسبید و بازوم به آغوش گرفت و سرش رو روی بازوم گذاشته بود لبخندی به مایسا زدم …

قیمت : 26000 تومان
خرید و دانلود فوری
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان پادشاه زمستان هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان پادشاه زمستان

لطفا پس از مطالعه رمان پادشاه زمستان نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک